معرفی وبلاگ
این وبلاگ در راستای ارج نهادن به مقام والای شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس ، و همچنین تجدید پیمان با آرمان های گرانقدر رهبر انقلاب اسلامی فعالیت می نماید.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1510149
تعداد نوشته ها : 3133
تعداد نظرات : 28
Rss
طراح قالب
GraphistThem241

انسان همواره به دنبال الگویی است تا با تأسی به آن رفتار ، کردار و حتی افکارش را شکل دهد. روان شناسان معتقدند جریان این الگوپذیری از دوران کودکی آغاز می شود و تا دوران سالخوردگی ادامه دارد ، اما نحوة الگوپذیری و نوع الگوها متفاوت است. به طوری که در دورة کودکی اغلب ناآگاهانه و همراه با تقلید است و بعدها به تدریج با آگاهی ، بصیرت و هدفمندی صورت می گیرد. همچنین نوع الگوها در ادوار مختلف متفاوت است. اولین الگوها اطرافیان و دوستان هستند ،‌ بعدها این حیطه گسترده تر می شود ، تا جایی که برای بعضی از افراد شخصیتهای فرامرزی و خارجی نیز الگوی فکر و عمل قرار می گیرند. گاه الگوی افراد ، قهرمانان زنده یا شخصیتهای مربوط به اعصار گذشته یا الگوهای ساختگی و خیالی اند ، در بین مسلمانان ، خصوصاًً شیعیان ،‌ به جهت اعتقاد به پیروی از ائمه اطهار (ع) ،‌ الگوها و اسوه‌های معنوی و دینی رایج است. پذیرش این نوع الگوها در عصر حاضر و در کشور ایران و پس از پیروزی انقلاب اسلامی رواج بیشتری یافته است. مردم ایران ، با الگو گرفتن از تسلیم ناپذیری امام حسین(ع) در برابر زورگویان و شعار «هیهات منا الذله» رژیم ستم شاهی را سرنگون و در هشت سال دفاع مقدس شجاعانه مقاومت کرده ، زیر بار ذلت و خواری نرفتند ، زنان ، به ویژه با الگوپذیری از زینب کبری (س) پیام آور خون شهیدان شدند و الگویی زنده و ماندگار جوانان گشتند. انتظار این است که با وجود چنین الگوهایی در جامعة کنونی ،‌ الگوهای بیگانه که با فرهنگ و تمدن ملی و دینی ایران اسلامی متفاوت و بعضاً متناقض اند ؛ از سوی جوانان به عنوان الگوهای رفتاری انتخاب نشوند. البته نباید متوقع بود که همه ، الگوی واحدی را برگزینند. بلکه مهم این است که تعداد بیشتری از افراد ، از بهترین الگوها پیروی کنند.
در این زمان ، زنانی هستند که ، در هشت سال دفاع از اسلام و میهن ، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و پس از جنگ ، در سالهای سازندگی ، موفقیتهای چشم گیری در صحنه های مختلف علمی ، فرهنگی ، هنری و ورزشی کسب کرده اند و زیباترین جلوه های عزم ، خرد ، صبر و ایثار را به نمایش گذاشته اند ، این زنان – زنان شاخص – الگوهای برتر عصر حاضرند ، اما با توجه به این الگوها ، هنوز در سطح گسترده ، خصوصاً در بین زنان و دختران جوان ، رواج نیافته و از آنها به عنوان الگوهای برتر استقبال نمی شود.اینک چرا برخی افراد مع الاسف از پذیرش این الگوها گریزان اند؟! آیا ایراد در ارائة ضعیف الگوهاست یا در فقدان وسیله و امکانات مناسب ارائة الگوها یا در ناآگاهی از ویژگیهای الگوپذیران و یا...؟
جریان الگوسازی و الگوپذیری
بحث الگوسازی و الگوپذیری زیرمجموعة بحث وسیع‌تر چگونگی برقراری ارتباط و تأثیر گذاری است ؛ «ارتباط را میتوان جریانی دانست که در طی آن ، دو نفر یا بیشتر به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود می پردازند و از طریق به کاربردن پیامهایی که معنایش برای آنها یکسان است ، به انجام این امر مبادرت می ورزند» (ساروخانی ، 1370 : 20). چگونگی برقراری ارتباط و تداوم و تأثیر آن نیازمند آگاهی و شناخت درست نسبت به بسیاری از جوانب ارتباط و عوامل متعدد آن است ، در این خصوص دیدگاه های متعددی در حوزة علم روان شناسی اجتماعی ، رسانه های جمعی و جامعه‌شناسی ارتباطات ارائه شده است. از جمله این نظرها دیدگاه هارولد لسول است که در تجزیه و تحلیل پدیده های ارتباطی قابل استفاده می باشد. او پنج عامل را در زمینة ارسال پیام بر می شمارد: «چه کسی؟ چه می گوید؟ به چه کسی کسـی می گوید؟ از طریق چه وسایلی؟ و با چه تأثیری؟». این سؤالات در واقع به محورهای «فرستندة پیام ، محتوای پیام ، گیرنده پیام ، وسیله ارتباطی و نتایج پیام باز می گردد» (کازنو ، 12:1377).
ویژگی الگوسازان(فرستنده پیام)
فرستندگان پیام که در این نوشتار تحت عنوان «الگوسازان» مطرح می باشند ، نقش بسیار مهمی در انتقال پیام و نتیجة نهایی پیام (یعنی تأثیر گذاری بر مخاطب) دارند. «اولین عامل تشکیل دهندة ارتباط ، فرستندة اطلاعات و یا دهنده پیام است. معلم ، سخنران ، نویسنده ، واعظ خواننده ، هنرمند ، هنرپیشه ، نقاش ،‌ مجسمه ساز ، دکوراتور ، گویندة تلویزیون همگی از جمله پیام دهندگانی هستند که به طور مستقیم یا غیر مستقیم سعی دارند در قالبهای مختلفی پیام خویش را به گیرندگان خود ارائه نمایند» (رهبر ، 1372 :‌ 157).
الگوسازان باید دارای برخی ویژگیهای انحصاری باشند تا بتوانند پیام خود را به درستی منتقل کرده ،‌ اثربخش باشند. آرنسون یکی از مهم ترین ویژگیهای فرستندگان پیام را قابل قبول بودن آنها میداند(آرنسون ،‌ 1370 : 64). الگو سازان باید برای مخاطبان و گیرندگان آنها را بپذیرند. اگر چنین پذیرشی صورت نگیرد ،‌ مخاطبان حاضر به دریافت پیام نمی شود.
البته پذیرش پیام به عوامل متعددی بستگی دارد. چنانچه فرد الگو دهنده از قدرت بیان و شیوایی کلام برخوردار باشد ، همین عامل ، سبب جذب اولیه مخاطب و گوش دادن به سخنان و پیام وی می شود. تحقیقات نشان می دهد زمانی که گوینده سریع صحبت می کند ، مخاطبان برداشت بهتری از پیام او داشته ، وی را داناتر و عالم تر می پندارند.
ممکن است پیام رسان از قدرت استدلال بالایی برخوردار باشد و بتواند به نحوه منطقی پیامش را منتقل کند ؛ هرچند در این وضعیت نیز ویژگیهای مخاطبان مؤثر است. نظیر اینکه آیا مخاطبان پذیرای مباحث استدلالی هستند یا پیامهای ساده و روان را می پذیرند؟ از این رو یکی از ویژگیهای مهم فرستندگان پیام «مخاطب شناسی» است. بدان معنا که ضروری است نسبت به ویژگیهای روحی ،‌ عقیدتی و حتی جسمی مخاطبان شناخت داشته باشند تا پیام را متناسب با شرایط آنها و به نحو مؤثری منتقل کنند. اگر مخاطبان الگوسازان ، دختران جوان و تحصیل کرده هستند ، نوع و شیوة ارسال پیام ، باید از هنگامی که مخاطبان ، زنان خانه دار یا افراد مسن و کم سواد هستند ،‌ متفاوت باشد. اگر مخاطبان با گوینده پیام همفکر و هم عقیده هستند ، وضعیت نسبت به زمانی که مخاطبان ، مخالف نظر و عقیدة گوینده هستند ، بسیار متفاوت است. در این حالت باید گوینده از بیان دیدگاههای افراطی که موجب تضاد و مقابلة شدید می شود ، اجتناب کند و ابتدا از مفاهیم مشترک و اشتراکات آغاز کند.
از دیگر ویژگیهای ضروری الگوسازان ، تخصص و مهارت آنهاست. زمانی پیام کارساز و مؤثر است که مخاطبان باور کنند که پیام دهنده دارای تخصص لازم است و سخن خود را با آگاهی و اطلاعات کامل بیان می کند. تحقیقات نشان داده است که اثر پیام واحد دو شخص متخصص و غیرمتخصص ، بسیار متفاوت می باشد ، خصوصاً این اثر در عصر حاضر که به علم و آگاهی و تخصص اهمیت زیادی داده می شود ، بسیار بیشتر است.
شهرت فرد می تواند نقش بسیار مهمی در تأثیر پیام داشته باشد. زنان شاخصی که به دلیل ایثارگری یا به دلیل کسب موفقیتهای سیاسی- اجتماعی یا علمی در نزد مردم محبوب می باشند ، قطعاً در ارسال پیام و تأثیرگذاری بر دیگران موفق‌تر خواهند بود. گاه ممکن است فردی علی‌رغم فقدان تخصص یا سایر ویژگیهای لازم برای پیام رسانی ، فقط به دلیل اینکه مورد علاقه مردم بوده و او را دوست داشته اند ، در ارسال پیام و تأثیر گذاری بسیار موفق بوده باشد.
لاتانه یکی از عوامل مهم تأثیرگذاری و نفوذ اجتماعی را پایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار باشند و جامعه برای آنها ارزش بیشتری قائل باشد ، در تأثیرگذاری موفق‌ترند.
ملاک دیگر برای الگوسازان قابل اعتماد بودن آنهاست. اگر مخاطبان به الگوسازی قابل اعتماد داشته باشند ، بیشتر تحت تأثیر آنها قرار مـی گیرند. قابلیت اعتماد فرد علاوه بر تخصص و مهـارت او ، به ملاکهای دیگری نیز بسـتگی دارد ، مثلاً ، اگر فرد علیه منافع خویش استدلال کند و حتی ، در اثر چنین استدلالی زیانی هم به او وارد شود و مخاطب بداند که هدف او نفع شخصی نیست ، بیشتر به او اطمینان کرده ، تحت تأثیرش خواهد بود.
همچنین قابلیت اعتماد زمانی افزایش می یابد که هدف تأثیر گذاری بر مخاطب‌ ، در عمل و به ظاهر مشخص نباشد. (مگر زمانی که مخاطب قصد و نیت تأثیرپذیری داشته باشد) خصوصاً این امر در مورد جوانان بسیار با اهمیت است ، زیرا جوانان کمتر حاضر به نصیحت پذیری و امر و نهی هستند و بنابراین باید از شیوة غیر مستقیم استفاده کرد و با عمل خود الگویی را ارائه داد. پس ملاک مهم دیگر برای الگوسازان «عامل بودن» به آن چیزی است که ادعا کرده ، بیان می کنند. این ویژگی مکرر در آیات و احادیث وارد شده است که دیگران را با عمل خود جذب کنید ؛‌ مثلاً ،‌ در آیة دوم سورة صف می‌فرماید: «یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید ،‌ چرا سخنانی می گویید که به کارشان نمی بیندید. همچنین از قول معصوم است که فرمود: «کونوادعاه الناس بغیر السنتکم»؛ یعنی ، مردم را به غیر از زبانهایتان [به کارهای نیک ] بخوانید.
مخاطبان آن قدر که از عمل پیام رسانان الگو می گیرند از گفتار و نصایح آنها تأثیر نی پذیرند (دو صد گفته چون نیم کردار نیست) الگوسازانی که خود در رفاه و آسایش و با بهترین امکانات زندگی می کنند نه تنها نمی توانند الگویی برای ساده‌زیستی باشند ، بلکه اگر در این باب سخن بگویند . دیگران را نصیحت کنند ، چه بسا ارزشها را به ضد ارزش بدل کنند ، به هر حال بهترین شیوة تأثیرگذاری «عمل» است.
علاوه بر ویژگیهای فوق ،‌ سایر خصوصیات چون زیبایی و آراستگی ظاهری یا ژست و حرکات بدن هم می تواند در جذب مخاطبان نقش مؤثری داشته باشد. ظاهر فرد اولین چیزی است که توجه مخاطب را به خود جلب می کند. الگوسازان باید با شناخت مخاطبان خود درک و موقعیت مکانی و زمانی ، پوشش مناسب و ظاهر آراسته داشته باشند. زمانی که حضرت علی (ع) می فرمایند: فرزند زمان خویشتن باشید و یا پیامبر اکرم(ص) می فرمایند : مردم به زمان خویش شبیه ترند تا به پدرانشان ،‌میتواند تأکید بر این امر باشد که مبلغ باید متناسب با شرایط زمان و مکان و با روشی مناسب به تبلیغ و ترویج دین بپردازد و فضای فرهنگی و اخلاقی محیط شرایط رشد و زمینه های تأثیر اجتماعی و جامعه‌پذیری را ملحوظ دارد تا از کاروان زمان عقب نمانده ، در امر الگوسازی موفق باشد (رهبر ، 1377 : 472)
بنابراین زنان شاخص اگر دارای ویژگیهای فوق یا برخی از این ویژگیها باشند ،‌می توان امید داشت که بخش مهمی از زمینه سازی برای الگوپذیری در وجود این عزیزان فراهم شده است و مابقی به حضور عوامل دیگری مثل محتوای پیام ، وسیله پیام و ویژگیهای مخاطبان بستگی دارد.
محتوای پیام
محتوا و ماهیت پیام و آنچه الگوسازان می خواهند منتقل کنند و نحوة انتقال آن نیز نقش بسیار مهمی در تأثیر گذاری بر مخاطبان دارد. پیام عبارت است از «مجموعة الفاظ ، لغات ، کلمات ، حرکات ، اصوات و اشکالی که پیام دهنده قصد دارد ضمن ارائه آن ، آنچه را در نظر دارد ، بیان نماید» (همان :191)
ابتد باید مشخص شود که الگوسازان چه چیزی را می خواهند منتقل کنند و به چه کسانی؟‌ اگر پیام مورد نظر مطابق عقاید مخاطبان است ، در امر انتقال با رعایت سایر شرایط ، مشکل زیادی وجود ندارد ، اما در شرایطی که پیام ،‌ مخالف عقاید مخاطبان باشد ، نیازمند دقت و ظرافت بیشتری است ، زیرا ابتدا باید اعتماد مخاطبان جلب شود و سپس به تدریج عقاید و باورها مورد حمله قرار گیرد ، هجوم شدید به دیدگاههای مخاطبان موجب برانگیختن واکنش آنها می شود.
در برخی موارد پیامهای بسیار ترسناننده گاهی پیامهای امید دهنده ، در مخاطبان مؤثر است که این مسئله به هنر فرستندگان پیامهای احساسی و عاطفی تأثیر گذارترندو معمولاً پیامهایی که آمرانه و دستوری نبوده و به صورت اطلاع رسـانی و مشـورتی هسـتند ، بیشـتر مؤثر واقع می شـوند ، اکثر مخاطبان در مقابل پیامهای آمرانه مقاومت می کنند ،‌ زیـرا
احساس می کنند که از آزادی انتخاب و عمل برخوردار نیستند.
پیامهایی که بیشتر به صورت مشورت با مخاطبان ارائه شود ، مؤثرترند. گاهی پیامهایی یکسویه مؤثرترند ، یعنی فقط نکات مثبت پیام بیان می شود و در برخی شرایط پیامهای دوسویه که همراه با نقد پیام است و راههای جایگزین را ارائه میدهد ، مؤثرتر است. هر چه مخاطبان با هوشتر با از جوانب موضوع مطلع تر باشند ، تأثیر پیام یکسویه کمتر می شود.
پیامهایی که به صورت مناظره و با بیان دیدگاههای مختلف ارائه می شود ، برای مخاطبانی که از قدرت استدلال بالایی برخوردارند ، تأثیر گذارتر از پیامهای یک طرفه است. آرنسون می گوید : اگر عقیدة اولیه و ارزشهای مخاطبان ،‌ موافق پیامی باشد که ارسال می گردد ، استدلالهای دوجانبه و نقد قوی نظرهای مخالف ، تأثیر گذارتر می باشد (آرنسون ، 1370 : 73).
پیام جدید و جالب توجه از دیگر عوامل جذب مخاطبان است.حرف نو جاذبه دارد و انسان به دنبال جاذبه ها حرکت می‌کند. «هر کسی که در قضیه ای حرف اول را می زند ، او همیشه حرفش برتر است و ابتکار عمل را در دست دارد.» انتخاب سوژة نو ، حرف جدید و یا شیوة تازه از ذکاوت و بصیرت و موقعیت شناسی مبلغ نشأت می گیرد (رهبر ، 190:1371).
نکتة مهم دیگر در این بخش «آرمانی بودن» یا واقعی بودن محتوای پیام است. الگوهای آرمانی ،‌الگوهای رفتاری هستند که اشخاص برآورده می کنند (نیک گهر : 166).
اگر محتوای پیام ، ارائه دهندة الگوی آرمانی باشد ، دشوارتر مورد پذیرش قرار می گیرد و نیازمند تلاش و صبر و هزینة بیشتری است و حتماً باید نمونه های عملی آن الگو را نیز ارائه داد. ولی زمانی که الگوهای ارائه شده در پیام ،‌بیشتر با واقعیتهای موجود سازگار باشد ، برای مخاطبان قابل پذیرش ترند.
شاخص دیگر در این قسمت احساس نیاز و ضرورت مخاطبان نسبت به آن پیام است. نظر کارکردگرایانه مبتنی بر این اصل می باشد که مردم نگرشهایی را حفظ می کنند که با نیازهای آنان منطبق باشد ، اما برای تغییر آن نگرشها باید آن نیازها را شناخت ( کریمی ،‌ 274:1379). به همین جهت الگوسازی که متناسب با نیاز مخاطبان باشد ،‌سریع تر پذیرفته می شود ، در غیر این صورت باید ابتدا تلاشهایی در جهت ایجاد احساس نیاز به آن الگوها در مخاطبان صورت بگیرد ، سپس الگو ارائه شود.
وسیلة‌ انتقال پیام هم نقش مهمی بر تأثیر گذاری پیام دارد. «ابزارهای تبلیغ ، وسائل یا وسایلی هستند که پیام رسان پیام خویش را بدان وسیله به پیام گیرنده منتقل می کند تا وی را به پذیرش محتوای پیام وادارد.» (رهبر ، 297:1371). این وسایل شامل سخنرانی ، کتاب ، نشریات‌ ، روزنامه ها ، رادیو و تلویزیون ،‌ سینما ، تئاتر ، ماهواره ، اینترنت و ... می‌باشد. انتقال پیام از طریق هر یک از این وسایل تأثیر متفاوتی دارد. برخی پیامها از طریق سخنرانی و رویارویی مستقیم با مخاطب تأثیر بیشتری دارد. به طور کلی اگر شرایط لازم درسخنرانی وجود داشته باشد (به عنوان مثال مطالب متناسب با وضعیت و شرایط مخاطب باشد ، کوتاه و استدلالی باشد ، گوینده مورد اعتماد مخاطبان باشد و از قدرت بیان ،‌ جذابیت و ... برخوردار باشد.) به دلیل حضور فیزیکی سخنران و تماس مستقیم با مخاطبان تأثیر زیادی دارد. ولی زمانی این تأثیر بیشتر می شود که امکان اظهار نظر مخاطبان و پرسش و پاسخ آنها نیز فراهم شود و پیام به صورت دو طرفه ارائه شود.
البته امروزه با وجود وسایل ارتباط جمعی صوتی و تصویری و کاربرد تکنیکهای پیش رفته در جذب مخاطبان این وسایل تأثیر گذارترند. بعضاً اثر یک فیلم به دلیل صحنه سازیها و استفاده از رنگ ،‌ صوت ، موسیقی و تحت تأثیر قرار دادن احساسات مخاطبان و ... بسیار تأثیرگذارتر از چندین جلسه سخنرانی است. بسیاری از جوانان ،‌ هنرپیشه های فیلمهای خارجی را الگوی خود قرار می دهند که الگوهایی متضاد با الگوهای فرهنگی و ارزشی جامعة ما ارائه می دهند. تهاجم فرهنگی که اکنون به عنوان مشکل فرهنگی مطرح است ، بیشتر از همین طریق رخ می دهد. دشمنان انقلاب اسلامی به این
نتیجه رسیده اند که مؤثرترین راه مبارزه با این ملت مقاوم و ایثارگر مقابله فرهنگی و به ابتذال کشیدن جوانان و فرهنگ جامعه است و این کار بیشتر از طریق رسانه های صوتی- تصویری و ماهواره صورت می گیرد. از این رو برای مقابله ، باید از این وسایل به بهترین نحو برای الگو سازی استفاده کردو متأسفانه تاکنون رسانه های تصویری داخل نتوانسته اند الگوی تأثیر گذاری از زنان شاخص ارائه دهند و تصویر آنها در تلویزیون و فیلمها محدود به معرفی کوتاه از زندگی نامه و فعالیتهایشان در ایام خاص و یا در زمانهایی است که تلویزیون بینندة کمی دارد و یا در فیلمهای جنگی است و یا زنان شاخص در فیلمهایی که مربوط به زندگی شهیدان است به تصویر کشیده می شوند و اغلب دارای نقشهای غیرفعال و غیر‌جذاب می باشند.
روزنامه ها ، کتب و نشریات هم از جمله وسایل انتقال دهندة پیام هستند ،‌ هر چند که کمتر می توانند به الگوسازی از زنان شاخص بپردازند. البته هر وسیله ای تأثیر متفاوتی دارد. هر چه این وسیله ارتباطی زنده تر باشد ، اثر نفوذی آن بیشتر خواهد بود. بنابراین وسایل دیداری – شنیداری در درجة اول می باشند و در مرتبة بعدی نوارهای شنیداری و بعد وسایل کتبی به ترتیب اهمیت قرار دارند (سخاوت ، 93:1373). نکتة مهم نوع پیام و فهم آن است ، اگر فهم پیام مشکل است ، بهترین راه انتقال آن از طریق نوشته و به صورت کتبی استو پیامهای ساده به صورت دیداری – شنیداری تأثیر بیشتری دارد.
نکتة قابل تأمل سازمانها و گروههایی است که متولی امر الگوسازی از زنان شاخص می باشند. متأسفانه سازمانی که به طور مستقیم در ارتباط با الگوسازی از این زنان باشد ، وجود ندارد. سازمانهای مرتبط با خانوادة شهدا یا جانبازان و آزادگان کمتر در این گونه امور فرهنگی وارد می شوند و سازمانهای تبلیغات اسلامی ، سازمان صدا و سیما و... یا خود را متولی این کار نمی دانند ،‌ یا به دنبال تعقیب منافع گروهی و سازمانی خود ، معتقد به الگوسازی از این عزیزان نیستند و بعضاً‌ نفس دفاع مقدس را زیر سؤال می برند. پس چگونه می توانند به الگوسازی در این زمینه بپردازند؟ برخی نیز می پندارند که زمان حفظ و نشر چنین ارزشها و الگوهایی به سرآمده و با اتمام جنگ باید فرهنگ ایثار و جهاد و تلاش هم تمام می‌شود و کمتر حاضر به مطرح کردن چنین الگوهایی هستند. از این جهت در تجلیل از زن نمونه و مادر نمونه در روز میلاد حضرت فاطمه (س) الگوهایی را ارائه می دهند و از زنانی تجلیل می کنند که فرسنگها از زنان ایثارگر و شاخص فاصله دارند. هنرمندان و فیلم سازان نیز بعضاً ساخت فیلمهایی را که نشان دهندة زندگی و شیوه و منش رزمندگان و خانواده های آنان باشد ، نامناسب با سلیقه و خواست مردم می پندارند و یا در صورت ساختن چنین فیلمهایی بیراهه رفته و برای جذب شدن فیلم به قدری مسائل حاشیه ای و کلیشه ای را در فیلم بزرگ می کنند که اصل پیام لوث شده و به هیچ وجه الگویی واقعی از این زنان ارائه نمی دهند. با وجود هزاران زن رزمنده ، ایثارگر و حتی آزاده که بعد از جنگ تحمیلیدر سنگرهای علمی و فرهنگی جامعه تلاش صادقانه دارند ، کدام فیلم در خصوص آنان ساخته شده است؟ چند کتاب دربارة این زنان به نگارش در آمده است؟ به چه میزان این زنان به دختران دانشجو و جوانان شناسانده شده اند؟ شاید تعداد بسیار کم و محدود باشد. دلیل این مسئله نبود متولیان فرهنگی متعهد در این امر است. متأسفانه برخی از متولیان فرهنگی متعهد نیز به جهت فقدان تخصص لازم و ابزار امکانات ضروری ، نتوانسته اند در این زمینه توفیقات زیادی کسب کنند.
بهر حال الگوسازی ضرورت شرایط کنونی جامعه است و نیازمند ابزار و وسیله می باشد. زنان شاخص الگوهای بسیار مناسبی برای جامعه می باشند ، ولی تا امکانات و ابزار لازم در اختیار نباشد و تا متولیان امر معتقد به این کار وجود نداشته باشند ، به هیچ وجه چنین بانوانی به عنوان الگو مطرح نخواهند شد.
الگوپذیران (گیرندگان پیام)
همان طور که پیشتر ذکر شد اگر الگوسـازی بدون توجه و شـناخت الگوپذیران صورت گیرد ،‌ کاری بس بیهوده می باشد.
برای متقاعد کردن و تغییر نگرش دیگران حتماً باید از ویژگیهای آنان مطلع بود. مخاطب شناسی شرط اساسی در موفقیت الگوسازی است. قرآن کریم آیات بسیاری را دربارة اثر پذیری و اثرناپذیری مخاطبان ارائه کرده می کند و زمینه های گوناگون روحی و اجتماعی را نام می برد که در تأثیر گذاری مخاطبان نقش دارند ، از جمله در سوره نمل آیة 80 می‌فرماید :‌ «انک لا تسمع الموتی و لا تسمع الصم الدعا اذا و لوامدبرین» یا «فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» (زمر / 17 و 18). در روایات اسلامی نیز رهنمودهای بسیار ظریفی در شناخت حال مخاطبان و رعایت ظرفیت روحی آنان آمده است. در کتاب اصول کافی ذکر شده است : «هرگاه خداوند بخواهد تکلیفی را واجب سازد ،‌ تدریجاً آن را نازل می کند تا مردم خود را برای آن آماده کرده و با اوامر الهی مأنوس شوند و این تدبیر خدای بزرگ ، بندگان را بهتر و زودتر به پذیرش وا می دارد و کمتر موجب تنفر و گریز آنها می شود». (اصول کافی ، ج4 : 406). عوامل و زمینه های تأثیرپذیری در مخاطب بسیار است ، از فطرت گرفته تا تربیت و خانواده ، از آموزش گرفته تا سنن اجتماعی و فضای اندیشه عمومی و از نیازها تا مشکلات و حساسیتها و نقاط ضعف و قوت و زمینه های روانی و اجتماعی (رهبر ، 188:1371). تمام مخاطبان مشابه و یکسان نیستند ، برخی به دشواری متقاعد می شوند و برخی راحت تر. متقاعد کردن افراد باهوش تر و کسانی که عقاید مخالف نظر پیام رسان دارند ، بسیار دشوارتر از افراد هم عقیده و یا افراد کم‌هوش‌تر می باشند. کسانی که عزت نفس بالایی دارند ، برای تحت تأثیر قرار گرفتن نیاز به استدلالهای قوی و منطقی دارند و به راحتی تسلیم نمی شوند ، چنین افرادی اگر پیامی مخالف و متناقض با عقیدة خود دریافت کنند ، فقط در صورتی تغییر عقیده می دهند که به صحت و درستی عقیده جدید و برتری آن نسبت به عقیدة خود اطمینان یابند ، ولی در افرادی که عزت نفس پایین دارند ، کمتر احساس تعارض و تناقض به وجود می آید و راحت تر تسلیم عقیدة جدید می شوند.
اگر مخاطب به یک ارزش باور دارد ، اثرگذاری در جهت مخالف آن با دشواری روبه‌رو خواهد شد. بنابراین می بایست به این باورهای ریشه دار توجه شود و در شکل دادن به آن تلاش مضاعفی صورت گیرد. افرادی که از نظر شخصیتی مستقل هستند ، کمتر همنوایی می کنند و در مقابل افرادی که احساس وابستگی بیشتری دارند ، میزان همنوایی آنان بیشتر است. تحقیقات حاکی از آن است که در جوامع فعلی عموماً همنوایی افزایش یافته است و این امر ناشی از پیچیدگی جوامع مدرن است که ، در این جوامع ، اتکا به دیگران مورد نیاز است (کریمی ، 111:1379).
مخاطبانی که به نحوی بین خود و الگوسازان سنخیت و تشابهاتی می بینند ،‌ بیشتر تحت تأثیر آنها قرار می گیرند. بدین لحاظ ابتدا باید برای چنین مخاطبانی سرمایه گذاری کرد و سپس با دیگران به صورت گام به گام رفتار کرد.
براساس الگوی همسازی شناختی ، انسان پذیرندة اطلاعاتی است که با نگرشهای او هماهنگی داشته باشد. اطلاعات ناهماهنگ از نظر روانی برای شخص خوشایند است ،‌ از این رو سعی می کند آنها را به نحوی تغییر دهد که با نگرشهای وی همخوان شوند و یا نگرش خود را تغییر داده با اطلاعات دریافتی هماهنگی کند (همان :281). بدین جهت ارائة الگوهای متعدد و بعضاً ناهماهنگ با هم در جامعه ، موجب ایجاد ناهماهنگی شناختی در الگوپذیران می شود و آنان را وادار به حمایت از یک الگو و بی اعتبارکردن و طرد الگوهای دیگر می کند و مسلماً الگویی را می پذیرد که از قوت و قدرت بیشتری برخوردار باشد و با نیازها و خواستها و سلایق او همخوانی بیشتری داشته باشد و این نکته ای است که باید مورد توجه الگوسازان قرار بگیرد و تلاش مضاعفی در ارائه الگوهای برتر داشته باشند. دوگانگی شناختی در مخاطبان، ممکن است ناشی از دو فرهنگ متفاوت در جامعه یا ناشی از تهاجم فرهنگی و امثالهم باشد. به هر حال این ویژگی مخاطبان ، کار الگوسازان را دشوارتر می کند.
نکته مهم دیگر ، توجه به نوع الگوپذیری است. الگوسازان قطعاً خواهان تأثیرگذاری عمیق و پایدار در مخاطبان خود هستند ، آرنسون معتقد است که مخاطبان در جریان الگوپذیری به صورتهای متابعت ، همانند سازی و درونی کردن پاسخ می دهند. در متابعت ،‌ الگوپذیری به منظور کسب پاداش و یا اجتناب از تنبیه صورت می گیرد.معمولاً این رفتار تا هنگامی
دوام دارد که وعدة پاداش یا تهدید و تنبیه وجود داشته باشد. بنابراین «متابعت» ناپایدارترین سطح نفوذ اجتماعی است و کمترین تأثیر را بر فرد دارد(آرنسون ، 34:1370).
«همانند سازی» مبتنی بر آرزوی شخصی برای همانند شدن با شخص صاحب نفوذ است. در این روش ، رفتار فرد ناشی از رضایت درونی نیست ، بلکه به این منظور است که رابطه ای رضایت بخش با شخص یا اشخاصی ایجاد کند که فرد مایل است با آنها همانند شود.
«درونی کردن» عمیق ترین و پایدارترین پاسخ به نفوذ اجتماعی است. انگیزة درونی کردن اعتقادی خاص ،‌ مبتنی بر این تمایل است که فرد می خواهد رفتار و افکارش درست و صحیح باشد. اگر شخص صاحب نفوذ ، مورد اعتماد باشد ،‌ قضاوتش معتبر شمرده می شود وعقیده ای را که وی از آن جانبداری می کند ،‌ پذیرفته شده و با نظام ارزشهای فرد ادغام می شود (همان:35).
قطعاً الگوسازان به درونی شدن الگوهای ارائه شده برای مخاطبان تمایل دارند ، پس هم باید خود متصف به ویژگیهای لازم و ضروری تأثیر گذاری باشند و هم در شناخت مخاطبان و الگو پذیران دقت و تلاش بیشتری داشته باشند.
در ارسال یک پیام ، همچنین ، باید به گروههای سنی (کودک ، نوجوان ، بزرگ سال) ؛‌ گروههای جنسی (زن یا مرد) ؛ گروههای اعتقادی (مؤمن ، جاهل ، معاند یا بی تعهد) ؛‌ سطح فرهنگی ( باسواد یا بی سواد) ؛ وضع اقتصادی (مرفه ، متوسط یا فقیر) و پایگاه اجتماعی (بالا ، متوسط یا پایین) مخاطبان هم توجه شود. تحقیقات نشان داده است هر چه سن مخاطبان کمتر باشد ، الگوپذیری آنها راحت تر است (البته ناپایدارتر) و الگو پذیری نوجوانان و جوانان از افراد مسن تر راحت تر صورت می گیرد. همچنین نتایج تحقیقات حاکی از این است که زنان راحت تر از مردان متقاعد می شوند و این ویژگی در مورد اموری که برای آنان ناشناخته تر است ، بیشتر وجود دارد.
افرادی که دارای تحصیلات عالی هستند ، برای متقاعد شدن احتیاج به استدلال و بیان نظرهای مخالف دارند و افراد کم‌سوادتر نیازمند بیان ساده و الگوهای ساده تر می باشند. افراد متناسب با طبقه اجتماعی و شغل خود ممکن است برخی الگوها را که هماهنگی بیشتری با آنها دارند ، بهتر بپذیرند ، افرادی که پایگاه اجتماعی خود را بالا می بینند ،‌ به هیچ وجه حاضر نمی شوند از افرادی که در پایگاه پایین تری قرار دارند ، الگو بپذیرند ، مگر به تخصص و مهارت او در موضوع مورد نظر اعتقاد داشته باشد.
نتیجه گیری
عوامل و موانع الگوسازی و الگوپذیری ، از زنان شاخص ، متعدد و دارای جوانب گوناگونی است. چناننچه پیشتر ذکر شد، در ارائة الگو باید به ویژگیها و خصلتهای الگوپذیران و شرایط ضروری الگوسازی توجه شود تا این عمل تأثیرگذار باشد. در صورت فقدان این ویژگیها ،‌ الگوسازی و الگوپذیری با مشکل روبه‌رو می شود و یا روند آن کند می شود. در جامعة ما،‌جوانان به الگوهایی اصیل ، با ویژگیهای مذهبی و دینی ، نیاز دارند که هم مظهر شهادت و شهامت و ایثار باشند و متناسب با اوضاع زمان و مکان ، ولی متأسفانه ، به دلیل کوتاهیها و کم توجهیها که به امور فرهنگی الگوسازی صحیح در جامعه شده است و مقام معظم رهبری نیز بارها در این زمینه تذکر داده و از عمل‌کرد مسئولان اظهار نارضایتی فرموده اند ، بعضاً شاهد هستیم که جوانان الگوهایی انتخاب می کنند که مغایر با فرهنگ دینی جامعه می باشد. البته نباید یک جانبه نگریست ، وجود جوانان مخلص ، باایمان و آگاهی که بر تعداد آنان افزوده می شود و در مراسم مذهبی چون اعتکاف ، اعیاد و عزاداریهای مذهبی یا تجلیل و تکریم از شهیدان و پیروی عاشقانه از رهبر فرزانه و عظیم الشأن خود و نیز در سنگرهای علم و فرهنگ شاهد آنها هستیم ، همه نشان دهندة موفقیت پیام رسانان و الگوسازان مذهبی جامعه است. ولی از آنجا که هدف بسط و گسترش هر چه بیشتر ارزشهای دینی و خوبیها در جامعه است ، به این تعداد اکتفا نکرده ، هدایت و رستگاری تمام جوانان مورد نظر می باشد.
سه معیار برای سنجش اهمیت یک الگوی رفتاری ، در جامعه وجود دارد : عمومیت و میزان پیروی جامعه از آن الگوی رفتاری ، ارزش اجتماعی یا اهمیتی که جامعه به آن الگو می دهد و فشار اجتماعی یا ضمانت اجرایی رفتار مربوط در جامعه (نیک گهر ، 160:1369). اگر این سه معیار در نظر گرفته شود تا کنون ، حدود زیادی الگوهای رفتاری زنان شاخص در جامعه رواج یافته است. حداقل اینکه جامعه برای این الگوها ارزش زیادی قایل است ، با توجه به این نکته که در جامعه ، فشار اجتماعی در وادار کردن مردم به پیروی از این الگوها وجود ندارد (و ما معتقد به اعمال آن نمی باشیم) و حتی فشار اجتماعی مورد پذیرش نیز وجود ندارد.
نکته قابل تأمل دیگر «زمان بر» بودن فعالیتهای فرهنگی است. چنین نیست که بتوان در مدت زمان کوتاهی الگوهای خاصی را در جامعه رواج داد. خصوصاً اگر این کار مستلزم تلاش و هزینة مضاعفی باشد و الگوهای متضاد با آن قدرت و قوت در جامعه وجود داشته باشند. بنابراین باید در این راه مسئولان و متولیان فرهنگی کشور با تلاش و صبر و اختصاص بودجه های لازم برای کارهای بنیادی در این زمینه گامهای بلندتر و محکم تری برداشته ،‌ باور کنند که اگر امروز در آرامش و امنیت به سر می برند به دلیل ایثار و فداکاری رزمندگان و خانواده های محترم آنان است و بدانند که در همه حال وجود چنین عزیزانی در جامعه مغتنم است. بدین سبب تجلیل و گرامی‌داشت آنان و الگوسازی از آنها فرض است و یقین داشته باشند که اگر این الگوها رواج یابد ، جامعه از هر خطری مصون و محفوظ خواهد ماند.
فهرست منابع:
- آرنسون ، الیوت. روان شناسی اجتماعی ،‌ مترجم : حسین شکرشکن ، تهران ، نشر رشد ، 1370.
- ساروخانی ، باقر. جامعه شناسی ارتباطات ، تهران ، نشر اطلاعات ، 1372.
- سخاوت ، جعفر. جزوه درسی روان شناسی اجتماعی ، مقطع کارشناسی علوم اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)،1373.
- کازنو ، ژان. جامعه شناسی وسایل ارتباط جمعی ، ترجمه باقر ساروخانی و منوچهر محسنی ، تهران ، نشر اطلاعات ، 1365.
- کریمی ، یوسف. روان شناسی اجتماعی ، تهران ، نشر ارسباران ، 1379.
- نیک گهر ، عبدالحسین. مبانی جامعه شناسی ، تهران ، نشر رایزن ، 1369.

دکتر فریبا شایگان
عضو هیأت علمی دانشگاه


X