معرفی وبلاگ
این وبلاگ در راستای ارج نهادن به مقام والای شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس ، و همچنین تجدید پیمان با آرمان های گرانقدر رهبر انقلاب اسلامی فعالیت می نماید.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1511701
تعداد نوشته ها : 3133
تعداد نظرات : 28
Rss
طراح قالب
GraphistThem241
بعد از عملیات رمضان، دشمن پی می‌برد که ایران تلاش دارد که هرچه بیشتر خود را به شهر بصره نزدیک کند تا در موقع لزوم گلوگاه وشاه راه حیاتی عراق را از این نقطه بفشارد. بدین منظور صدام تمامی امکانات اقتصادی و نظامی خود را به کار می‌گیرد تا از این نقطة حساس دفاع کند. زمانی که ایران علی‌رغم نفوذ موفق به خاک عراق و بنا به مصلحت، اقدام به تبیث مواضع می‌کند، عراق و حامیان آن از این موقعیت استفاده کرده و با راه انداختن جنگ تبلیغاتی، اعلام می‌کنندکه ایران دیگر قادر نخواهد بود حمله‌ای صورت دهد. به خصوص این جنجال‌های تبلیغاتی به دنبال حملة محدود مسلم بن عقیل و دستاورد نسبی آن شدت می‌یابد.از طرفی برخورداری ایران از ا
پل شناور خیبر از اصلی‌ترین طرح‌های اجرا شده توسط مرحوم مهندس حاج بهروز پو‌رشریفی است.    منطقه عملیاتی «خیبر» در شرق «دجله» و در داخل «هورالهویزه» واقع شده. این منطقه از شمال به «العزیز» و از جنوب به «القرنه»، «طلاییه» و نیز در یک محور به «زید» محدود می‌گردد. پل شناور خیبر از اصلی‌ترین طرح‌های اجرا شده توسط مرحوم مهندس حاج بهروز پو‌رشریفی است.    منطقه عملیاتی «خیبر» در شرق «دجله» و در داخل «هورالهویزه» واقع شده. این منطقه از شمال به «العزیز» و از جنوب به &l
 در بهمن ماه1364درحالیکه مردم ایران جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی را برگزار می کردند،رزمندگان اسلام در یک عملیات حیرت انگیز، شهر ساحلی فاو را در منتها الیه جنوب عراق تصرف و ارتباط عراق را با آبهای خلیج فارس قطع کردند. در بهمن ماه1364درحالیکه مردم ایران جشنهای پیروزی انقلاب اسلامی را برگزار می کردند،رزمندگان اسلام در یک عملیات حیرت انگیز، شهر ساحلی فاو را در منتها الیه جنوب عراق تصرف و ارتباط عراق را با آبهای خلیج فارس قطع کردند.طراحی و فرماندهی عملیات از چنان دقت بالایی برخوردار بود که دشمنان ایران را عملاً در انزوا قرار داد. برای چندمین بار بود که ائتلاف جهانی علیه ایران واقعاً از درک ایران عاجز مانده بود. فرماندهان ایران چگونه توانسته ب
برای انتقال مجروحان از زیر آتش دشمن ، باید چاره ای اندیشیده می شد .نزدیکی محل مجروحان به دشمن کار را مشکل تر می کرد .هر لحظه ممکن بود عراقی ها سراغ آنها بروند و تیر خلاصی بزنند. یکی از رزمندگان لشگر 31 عاشورا که جسارت و شجاعتش زبانزد همه بود ، یک "پی ام پی" .پیدا کرد و با راننده خودی و پرچم دشمن ، بعد از هماهنگی با نیروهای ضد زره ، راهی خاکریز عراق شد و دشمن به خیال اینکه پی ام پی خودشان است او را نزد .با لاخره ترفندش کارگر افتاد و وقتی از نزدیک ترین محل اختفای مجروحان عبور کرد ، ناگهان تغییر مسیر داد و خود را به پشت خاکریز رساند و بچه ها مشغول جا به جا کردن مجروحان و شهدا به داخل پی ام پی شدند ، وی برای فریب دشمن بشکه پر از گازی را که روی
در یکی از محور ها ، نیروهای تخریب قصد داشتند جاده تدارکاتی دشمن را با خرج نابود کنند . برای زدن جاده ، از وسیله ای به نام خرج گود استفاده می کردند که صدا و انفجار مهیبی دارد و باید برای تخریب قطعی جاده ، چندین انفجار از این نوع صورت می گرفت ، آن هم در فواصل مختلف تا عملا جاده خراب شود . اولین انفجار کافی بود تا دشمن را متوجه حضور بچه ها روی جاده کند و باعث عکس العمل آنها شود .به ابتکار یکی از نیرو ها و با اطلاع واحد ادوات خمپاره های 60 و 80 و 120 ، به محض رسیدن بچه ها به لبه جاده ، خطوط دشمن را با انواع خمپاره زیر آتش قرار دادند که آتش عراقی ها هم شروع شد .صدای انفجار های مختلف و متعدد و بدل شدن آتش ، موقعیت را برای انجام دادن ماموریت تخریب
این موشکها با تمام قابلیتهایی که دارند ،آسیب پذیر هم هستند.خاطره ی زیر که از یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس نقل شده در عین جذابیت نمایانگر نبوغ ایرانی نیز است؛پدیده ای که با پیدایش تانک هایی با بدنه ای ضخیم و مجهز به زره های واکنش گر انفجاری و به کارگیری آنها در نبرد  های زمینی ، موشک های ضد زره با سر جنگی های دومرحله ای پا به عرصه نبرد گذاشتند.موشک های ضد تانک هدایت شونده اصلی ترین سلاح پیاده نظام ارتش ها برای مقابله با تانکها و ادوات زرهی است. این سلاح ها ،کوچک ، سبک ، ساده ولی بسیار کارآمد هستند. از دهه 70 میلادی دهها نمونه این موشک ها با سیستم هدایت های مختلف برای ارتش ها بزرگ دنیا ساخته شده و بعضی از آنها در بازار صادراتی بسیار پ
اوایل تیر ماه سال 1360 یکی از افسران هوا برد ارتش به نام آقای "داود نژاد" که مسئولیت گروهی از نیرو ها را به عهده داشت ، موظف شد دشمن را در منطقه خود مشغول ک ند تا گروه دیگری از محور اصلی وارد عمل شوند و کار را یکسره کنند .در این فرصت چند روزه تا عملیات او با وسایلی که در اختیار داشت ، تعدادی چراغ تهیه کرد و آنجا را با سیم کشی به صورت جفت جفت و تک تک در نقاطی کار گذاشت .این چراغ ها مرتب خاموش و روشن می شدند .او در فاصله سی چهل متری آنها تیر باری قرار داد و دستگاه کنترلش را با سیم کشی به چند باتری اتومبیل اتصال داد و تا دو سه کیلو متر به پشت خط اول سیم کشید .شب با دستگاه کنترل امواج ، چند انفجار به وجود آورد .مسلسل ها شروع به کار کردند و چراغ
موقع پاتک دشمن وقتی گلوله منورمان تمام می شد و دیگر نمی توانستیم با نور آن محوطه را کنترل کنیم ،   در فواصل دویست متر جلوی خاکریز خود لاستیک های اسقاطی ، جعبه های چوبی و خالی مهمات را قرار می دادیم و با خرج توپ و آرپی جی .آنها را آماده اشتغال می کردیم .باروت و خرج توپ هم فتیله ما بود که آن را روی زمین تا سنگر کمین می چیدیم .بچه های سنگر کمین همین که حس می کردند دشمن در حرکت است یکی از آنها را روشن می کردند .آتش به سرعت به سوی لاستیک ها و صندوق های چوبی می رفت و مشتعل می شد و منطقه را حسابی نور باران می کرد .گاهی هم بچه ها برای سرگرمی و سر به سر گذاشتن عراقی ها این کار را می کردند .وقتی عراقی ها از خاموش کردن یکی فارغ می شدند ، بلاف
در عملیات خیبر ، پس از عملیات لشکر 19 فجر استان فارس د ر منطقه طلاییه ، درگیری در دیگر محور ها به شدت ادامه داشت و چون خطر سقوط جزایر می رفت ، طرح عملیات خاکریزی از منطقه پاسگاه زید ، تا طلاییه مطرح شد .  در این رابطه تعدادی از لشکر های سپاه تحت امر قرار گاه ارتش به فرماندهی سرهنگ صیاد شیرازی در آمدند که لشگر 19 فجر با لشگر 92 زرهی و لشگر 21 حمزه ارتش ، کار احداث خاکریز د ر منطقه کوشک را به عهده گرفت .لشگر 19 فجر باید در زیر آتش سنگین عراق فاصله 2 تا 3 کیلو متری بین دژ ایران و عراق را کم و حد اکثر به یک کیلو متر رسانده و آتش و متمرکز عراق را از جزایر مجنون منحرف می کرد .روز شنبه 20/12/ 1362 نیروهای لشگر 19 فجر در خط مستقر شدند و در تاری
برای سر در در گم و ناکام گذاشتن دشمن از درک پیام هایی که با بی سیم رد و بدل می شد ، چه ها از زبان هایی که خود ابداع کرده بودند استفاده می کردند ،  مثلا نیروهای یزدی ، خصوصا بی سیم چی ها زبانی قرار دادی داشتند که در ابتدای هر کلمه ، حرف اول را حذف می کردند و به جای آن حرف "س" را به کار به کار می بردند و در آخر آن کلمه نیز پسوند مدی را اضافه می کردند .به این زبان "سه گم مدی "می گفتند .در عملیات کربلای 5 و بیت المقدس که رمز بی سیم لو رفته بود و بچه ها محاصره شده بودند ، بعضی ها توانستند پیام را منتقل کنند و نجات یابند .در کردستان نیز بچه ها ربان خاصی ابداع کرده بودند به این صورت که به اول هر کلمه لفظ" لحور" وصل کرده و سخن می گفتند ، مثلا و
X