در اردوگاه 17 چون آقا ابوترابی و اسرای با سابقه اسارت بالا زیاده بودند،اردوگاه حال و هوای دیگر داشت. صلیب سرخ که برای سرکشی میآمد میگفت: یک جمهوری اسلامی کوچکی اینجا تشکیل شده. تمام اردوگاه پر بود از حافظین قرآن و نهجالبلاغه... یک سرگرد بعثی در اردوگاه بود که بچهها به او «شمر» میگفتند. او در مدت سه ماه تحت تاثیر روحیات اخلاقی مرحوم ابوترابی قرار گرفت و به حدی متحول شد که حتی نماز شب هم میخواند. مسئولین اردوگاه که فهمیدند جای او راعوض کردند.