این وبلاگ در راستای ارج نهادن به مقام والای شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس ، و همچنین تجدید پیمان با آرمان های گرانقدر رهبر انقلاب اسلامی فعالیت می نماید.
اسم چمران برایم با جنگ همراه بود، فکر می کردم نمی توانم بروم او را ببینم . از طرف دیگر پدرم ناراحتی قلبی پیدا کرده بود و من خیلی ناراحت بودم. سید غروی یک شب برای عیادت بابا آمد خانه مان و موقع رفتن دم در تقویمی از سازمان اَمَل به من داد، گفت هدیه است. آن وقت توجهی نکردم، اما شب در تنهایی، همان طور که داشتم می نوشتم، چشمم رفت روی این تقویم. دیدم دوازده نقاشی دارد برای دوازده ماه که همه شان زیبایند، اما اسم و امضایی پای آن ها نبود. یکی از نقاشی ها زمینه ای کاملا سیاه داشت و وسط این سیاهی شمع کوچکی می سوخت که نورش در مقابل این ظلمت خیلی کوچک بود. زیر این نقاشی به عربیِِ جمله ی شاعرانه ای ، نوشته شده بود : «من ممکن است نتوانم این تاریکی را
سوسنگرد، نامی آشنا و حماسه کمنظیر سوسنگرد یا معرکه شرف و افتخار، حادثهای شورانگیز از حماسههای بلند دفاع مقدس ما است. سوسنگرد مرکز دشتآزادگان در غرب اهواز و در 65 کیلومتری آن واقع شده است. رود کرخه از شمال شهر و شعبهای از آن به نام نیسان از درون شهر از شمال به جنوب میگذرد. مردم سوسنگرد عموماً از شیعیان عرب زبان خوزستان و سابقهای درخشان در دفاع از کشور ایران بویژه در جنگ اول جهانی در مقابله با سربازان و نیروهای انگلیس و تحت زعامت علمای بزرگ وقت دارند، و در دوران دفاع مقدس نیز با شجاعت و حضور رزمندگان خود در طول جنگ نمونههای فراوانی از مقاومت و پایمردی ارائه نمودند. در حال حاضر حدود 44هزار نفر جمعیت دارد ک
زندگى حماسهآفرین و پرفراز و نشیب دکتر مصطفى چمران از مقاطعى بسیار گوناگون و حساس شکل گرفته است، شرایط خاص هر مقطع کاملاً قابل دقت است، زمانى در دوران مبارزات ملىشدن صنعت نفت و پس از آن در دوران اختناق بعد از کودتاى 28 مرداد، سالیانى چند در امریکا، سپس در مصر و بعد از آن دوران حماسهساز لبنان، در کنار مرزهاى اسرائیل و پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران در وطن و میهن اسلامى خود در مسئولیتها و مأموریتهاى مختلف، عمر پرجوش و تحرک و انسانساز خود را سپرى ساخت. این مقاطع با هم بسیار متفاوتند ولى آنچه که همه این ادوار را به هم ارتباط مىبخشد، خط فکرى او، اعتقاد خالصانه و شیدایى او براى تکامل روح انسانى و اوجگرف
بِسْم ِالله الرََّّحْمنِ الرََّّحیمِپیروزی انقلاب اسلامی ایران با معیارهای جدید خود، پایههای سست و پوشالی دولتهای مرتجع و دستنشانده منطقه را به لرزه انداخت، و آنها برای خفهکردن انقلاب ایران و عدم گسترش آن مجتمعاً با همه قوا وارد عمل شدند.آمریکا نیز بزرگترین پایگاه مستحکم خود را در منطقه از دست داده بود، همه منافع نفتی ایران و منافع گرانقیمت دیگر از دستش خارج شده بود، و به هیچوجه نمیتوانست وجود چنین انقلابی را تحمل کند، بخصوص وقتی که میدید مصالح نفتی او در خطر انقلاب قرار گرفته، و میرود که انقلاب ایران به کشورهای مجاور منتشر شود و ریشه استعمار و استثمار از آن کشورها کنده شود.صهیویسم بین&r
قضیه قارنه چیست؟ روزگاری که حادثه قارنه اتفاق میافتد من اصولاً در پاوه بودم و از آن خبری نداشتم، بنابراین جریاناتی را که برای شما شرح میدهم نتیجه تحقیقاتی است که بعداً کمیته تحقیقات برای ما روشن کرد.قارنه دهی است کوچک بین نقده و جلدیان، روستایی کردنشین که حزب دمکرات و یا احزاب چپ در آن قدرت داشتند و نقده شهری است ترکنشین. در جلدیان و اشنویه و پیرانشهر پادگانها و پاسگاههای ارتش و ژاندارمری وجود دارد، و عدهای از جوانمردان ترک ژاندارمها و ارتشیها برای رفتن به سر کار خود باید از راه نقده به جلدیان عبور کنند، و در این راه از روستای قارنه باید گذر نمایند. اما در مدت ششماه عوامل مزدور همیشه و همیشه در اطر
بسمالله الرحمن الرحیمنمیدانم، چگونه میتوان از علی سخن گفت که شایستة حق او باشد. علی بزرگ است؛ ولی چه کسی جرأت دارد که از بزرگی او نیز سخن بگوید؟ علی از هر چه بگوییم و بنویسیم بازهم بزرگتر است. او در فهم و وهم ما نمیگنجد. چه بهتر که عاشقان راه علی و شیفتگان و مشتاقان راستین او، شهدا- که رنگی از او دارند و رایحهای از عطر و شمیم ولایت او بو کردهاند- از علی بگویند که قطعاً سخنانشان صافتر و به بزرگی علی نزدیکتر است.شهید دکتر مصطفی چمران، عارفانه به علی عشق میورزید و همیشه او را در بینهایت میجست، علی را در اوج کمال انسانی میدید که در معراج در پیشگاه الهی ایستاده است و خود را آنقدر پائ
در آسمان حماسهی ایران اسلامی ستارگانی درخشیدند که فروغ جاویدشان تا ابد مشعل راهپویان و پویندگان مکتب شهادت خواهد بود. تقدیر الهی چنین بود که آسمان خونرگ انقلاب در حصاری پولادین از مقاومت و ایستادگی سرداران و دلیرمردان مکتب عاشورا از هرگونه گزند و آسیبی مصون بماند و دشمنان قسم خوردهی این ملت با همهی آتش افروزی و شرارت آفرینیهای خود دریابند که هرگونه تعرض به ساحت شرف و عزّت این ک شور آزاده با پاسخ کوبندهی پرورش یافتگان عصر خمینی کبیر روبرو خواهند شد.
عرصهی این دلاوری رزمگاه شلمچه و هویزه و مجنون بود. آنجا ه دریچههای آسمان گشوده شد و معراجی عاشقانه، برگزیدگان محفل انس را به دیدار یار برد و بر سفره
سردار محمود کاوه در اول خرداد ماه 1340 در یکی از محلّات شهر مشهد (خیابان ضد) در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را که به پایان رساند، با راهنمایی و هدایت پدر سرگرم فراگیری علوم دینی گردید در جلسهای که محمود همراه پدرش، خدمت مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای که آن زمان امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی(ع) بودند، میرسند. ایشان میفرمایند :«اگر محمود دروس کلاسی را به اتمام برساند و سپس به دروس حوزوی بپردازد بهتر است»
با این توصیه، محمود در مدرسه راهنمایی علامه قزوینی ثبت نام و به ادامه تحصیل مشغول میشود. همزمان با شر کت در جلسات مذهبی و روشنگرانه شهیدان هاشمی نژاد و کامیاب، تفکرمبا
بسم الله الرحمن الرحیمشهید محمود کاوه سردار و فرمانده بزرگ تیپ ویژه شهدا د رسال 1340 در یکی از محلات متوسط و بلکه محروم شهر مقدس مشهد(خیابان ضد)، درخانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود و لذا از همان اوان کودکی ارزشها و سنن مذهبی آرام آرام در وجود او شکل می گرفت و دست تقدیر او را برای ایفای مسؤولیت های خطیر فردی و اجتماعی آینده آماده می ساخت.
پدرش که از بازاریان خرده پا و متعهد مشهدی به شمار می آمد و می آید از جمله افرادی بود که در دوران اختناق به لحاظ این که مقلد حضرت امام (قدس الله نفسه الزکیه) بود با روحانیون مبارز و برجسته ای همچون حضرت آیت الله خامنه ای، شهید هاشمی نژاد و شهید کامیاب حشر و نشر داشت. او که آگاهانه در تلاش ارتقاء سط