معرفی وبلاگ
این وبلاگ در راستای ارج نهادن به مقام والای شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس ، و همچنین تجدید پیمان با آرمان های گرانقدر رهبر انقلاب اسلامی فعالیت می نماید.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1519046
تعداد نوشته ها : 3133
تعداد نظرات : 28
Rss
طراح قالب
GraphistThem241
در آسمان حماسه‌ی ایران اسلامی ستارگانی درخشیدند که فروغ جاویدشان تا ابد مشعل راهپویان و پویندگان مکتب شهادت خواهد بود. تقدیر الهی چنین بود که آسمان خونرگ انقلاب در حصاری پولادین از مقاومت و ایستادگی سرداران و دلیرمردان مکتب عاشورا از هرگونه گزند و آسیبی مصون بماند و دشمنان قسم خورده‌ی این ملت با همه‌ی آتش افروزی و شرارت آفرینی‌های خود دریابند که هرگونه تعرض به ساحت شرف و عزّت این ک شور آزاده با پاسخ کوبنده‌ی پرورش یافتگان عصر خمینی کبیر روبرو خواهند شد.
عرصه‌ی این دلاوری رزمگاه شلمچه و هویزه و مجنون بود. آنجا ه دریچه‌های آسمان گشوده شد و معراجی عاشقانه، برگزیدگان محفل انس را به دیدار یار برد و بر سفره‌ی ملکوت از خون ”عند ربهم یرزقون“بهره‌مند ساخت. جولانگاه نبرد عزّت و شرف، خط خونی را پدید آورد که تا مقام قرب الهی امتداد یافت و جز عشق مرکبی نمی‌شناخت.
اینک ماییم و این رزمگاه، ماییم و این میعادگاه، باید پیاده رفت و با وضو؛
«این خاک جبهه است، جایی که وادی مقدس سینا و کوه طور، بر پا ی و قداست آن غبطه می‌خورد، این خا ک جبهه است هان، بی وضو به خاک شهیدان قدم منه»
کنگره بزرگداشت شهید و 23 هزار شهید استان خراسان
من در خود سپاه عناصر بسیار خوبی را سراغ دارم که اینها آمادگی خودسازی و دیگر سازی داشته و دارند، خوب است من از برادر شهید عزیزمان محمود کاوه یاد کنم که من او را از بچگی‌اش می‌شناختم.
پدر این شهید جزو اصحاب و ملازمین همیشگی مسجد امام حسن (ع) بود که بنده آنجا نماز می‌خواندم و سخنرانی می‌کردم دست این بچه را هم می‌گرفت و با خودش می‌آورد و من می‌دانستم که همین یک پسر را دارد پدرش را هم قاعدتاً برادرهای مشهدی می‌شناسند از همان وقتها همین جوری بود پرشور و بی محابا در برخورد گاهی حرفهای تندی هم می‌زد که در دوران اختناق آنجور حرفی کسی نمی‌زد. این بچه آن جوری توی این محیط خانوادگی پرشور و هیجان تربیت شد و خورا ک فکری او از دوران نوجوانی‌اش که شاید آن
سالهایی که من می‌گویم ایشان مثلاً دوازده و سیزده سال شاید هم چهارده سال بیشتر نداشت عبارت بود از مطالب مسجد امام حسن(ع) که اگر از شماها برادرهای آنوقت بودند می‌دانند چه سنخ مطالبی بود و می‌شود فهمید دیگر از نوارها و از آثار آن مسجد که چه جور مطالبی بود، در یک چنین محیط فکری این جوان تربیت شد و جزو عناصر کم نظیری بود که من او را در صدر خودسازی یافتم، حقیقتاً اهل خودسازی بود. هم خودسازی معنوی و اخلاقی و تقوایی، هم خودسازی رزمی.
در یکی از عملیات اخیر دستش مجروح شده بود که آمد مشهد و مدتی هم اینجا بیمارستان بود مدت کوتاهی ظاهراً بعد برگشت مجدداً جبهه، تهران آمد سراغ من، من دیدم دستش متورم است. بنده نسبت به این کسانی که دستهایشان آسیب دیده یک حساسیت دارم فوری می‌پرسم دستت درد می‌کند، گفتش که نه، بعد من اطلاع پیدا کردم که برادرهای مشهدی که آنجا هستند گفتند دستش شدید درد می‌کند این حتی درد را کتمان می‌کرد و نمی‌گفت که این مستحب است که انسان حتی المقدور درد را کتمان کند و به دیگران نگوید یک چنین حالت خودسازی ایشان داشت، یک فرمانده بسیار خوب بود از لحاظ اداره واحد خودش که تیپ ویژه شهدا فکر می‌کنم حالا لشکر شده آنوقت تیپ بود یک واحد خوب بود جزء واحدهای کارآمد محسوب می‌شد و به این عنوان ازش نام برده می‌شد خود او در عملیات گوناگونی شر کت داشت و کارآزموده میدان جنگ شده بود، از لحاظ نظم اداره واحد مدیریت قوی، دوستی و رفاقت با عناصر لشکر و از لحاظ معنوی، اخلاق، ادب، تربیت توجه یک انسان جوان اما برجسته بود. این هم یکی از خصوصیات دوران ماست که برجستگان همیشه از پیرها نیستند آدم جوانها و بچه‌ها را می‌بیند که جزء چهره‌های برجسته می‌شوند. «رهبان الیل و استون انهار» غالباً تو همین بچه‌ها تو همین جوانها نشسته‌ایم از دور داریم نگاه می‌کنیم حسرت می‌خوریم و آرزو می‌کنیم کاش برویم توی محیط آنها، کمتر وقتی است که بنده همین حالاها دلم پرواز نکند به سمت محفل سنگر نشینان، آنجا انسان ساخته می‌شود و خوب هم ساخته می‌شود و این جور آنها ساخته شده‌اند و شهید کاوه حقیقتاً خوب ساخته شد.
البته من در مشهد و در کل سپاه عناصر برجسته زیاد سراغ دارم حقاً و انصافاً چهره‌هایی را من سراغ دارم که آدم اخلاقیات و خصوصات اینها را که مشاهده می‌کند از نزدیک حالات عرفان و سُلاک بزرگ برایش تداعی می‌شود نه حالت نظامیان بزرگ، از نظامی‌گری فراترند اگرچه در نظامیگری هم انصافاً چیره دست و نیرومندند. یک لشکر را یک جوان بیست و چهارپنج ساله اداره می‌کند در حالی که در هیچ جای دنیای افسری به این جوانی پیدا نمی‌شود که یک لشکر را اداره کند. چند صد نفر یا چند هزار نفر گاهی آدم را آن لشکرهای بیست و چند گردانی، چندهزار تا انسان را این رهبری می‌کند در کجا نه در مسافرت به سوی فلان زیارتگاه یا فلان ییلاق، در میدان جنگ، زیر آتش، در مقابله با تانکهای دشمن با وجود آن همه مانع یک جوان بیست و چند ساله چند هزار آدم را شما می بینید دارد هدایت می‌کند با سازماندهی می‌برد جلو، خط را می‌شکند، دشمن را تار و مار می‌کند، اسیر هم می‌گیرند، منطقه هم اشغال می‌کنند و مستقر می‌شوند پس نظامی‌گری هم در معجزه‌گری انقلاب و سازندگی انقلاب وجود دارد نه فقط معنویت. اما بالاتر از نظامی گری این معنویت و تقوای جوانان است ک ه آنرا هم دارد.

X