معرفی وبلاگ
این وبلاگ در راستای ارج نهادن به مقام والای شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس ، و همچنین تجدید پیمان با آرمان های گرانقدر رهبر انقلاب اسلامی فعالیت می نماید.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1523138
تعداد نوشته ها : 3133
تعداد نظرات : 28
Rss
طراح قالب
GraphistThem241
اینها می خواهند جبهه های ما را از معنویت خاص خودش دور کرده و در جبهه معنویت را از ما بگیرند . امروز بایستی هوشیاری در درمردم و ملت مسلمان در راس مسائل باشد. باید هوشیار باشیم ، اماده باشیم و گوش به زنگ باشیم، که همواره گوش به زنگ بودن کار اصلی ماست . ما گوش به زنگ نبودیم، کردستان داشت از دست می رفت. گوش به زنگ نبودیم ، خوزستان داشت از دست می رفت. گوش به زنگ نبودیم، ترکمن صحرا داشت از دست می رفت. با این همه ضربه هایی که ما تا به حال خورده ایم ، امروز دیگر باید مواظب باشیم که این ضربه ها را نخوریم .
**************

سطح مقاومت فرماندهان ما در کردستان به حدی است که ما اینها را یک معجزه ی الهی در کردستان می دانیم . بچه ها در بدترین شرایط جوی و در بدترین و سخت ترین نقاط منطقه کردستان ، این منطقه را حفظ کرده و نگه می دارند اینکه می گویم جنگ تخصصی توام با ایمان این در همه جا وجود دارد . و صدق می کند ولی این مسئله در اینجا حالت عجیبی دارد و بچه ها در کردستان فرق عجیبی با نیروهای سایر مناطق دارند و در عین اینکه ایمان دارند . در ایمان این بچه ها یک فرقی نهفته است و آن هم این است که با شجاعت و انگیزه ای که دارند کار کردستان را یکسره یم کنند . ما دقیقا در مقابل جنگهای چریکی ضد انقلاب داریم جنگهای پارتیزانی می کنیم . یعنی همانطور که آنها با 10 : 20 نفر می آیند ضربه می زنند و به عنوان مثال یک ماشین آیفای ما را در منطقه با آرپی جی می زنند ما هم فهمیده ایم که بایستی به همین صورت و با همین شیوه با آنها روبرو شویم . یعنی 10 ، 20 نفر از بچه ها حرکت می کنند . یک راه طولانی را می پیمایند ومی روند یکی از مقرهای مهم آنها را با آر پی جی می زنند و بر می گردند که اینها ضد انقلاب شوکه شده و دچار حیرت دشه اند و می گوشند که اینها چه جوری از لا به لای این همه منطقه آلوده می آیند و با 20 نفر می روند ضربه شان را می زنند و بر می گردند .
**************

قرآن و دستورات خدا ما را تشویق کدره و موظف می کند . همان طور که بیشتر مسلمانان خطاب است که مسلمانها بایستی بر علیه ظلم و ستم بجنگند و ظلم و ستم را از روی زمین پاک کنند . این یک چیز کلی است و همه آن را بارها خوانده و شنیده و مطالعه کرده ایم . اگر نگاه بکنیم می بینیم که دستورات خدا دستورات انبیاء و قرآن در رابطه با تاکتیکها بسیار مؤثر واقع شده اند ولی ما امروز از آنها غافلیم . امروز ما از دستوراتی که خدا درباره جنگ و جهاد دو در رابطه با تدابیر و شیوه های جنگی و در رابطه با مسائل دیگر به ما داده است غافلیم تا اینکه بتوانیم از اینها برای پیبرد کارمان استفاده بکنیم .
**************
اخیرا ما با یک فرد سپاهی ناشکر برخورد داشتیم که اصلا در وجود این شخص شکر وجود نداشت . ویی دفعه نشد که میان صحبتش بگوید خدا را شکر ، آمده بود و می گفت که من مشکلات دارم و با این وضعی که الان توی سپاه به وجود آمده من می خواهم استعفا بدهم . من هم نشستم و با او صحبت کردم و نصیحتش کردم از اتفاق در همین مرخصی که اخیرا به مشهد رفته بودم . با یک سپاهی با سواد و دیپلمه برخورد داشتم که دوسال پیش از سپاه بیرون آمده بود خانواده این فرد آنقدر به این مرد فشار آورده بودند که تو باید از سپاه بیای بیرون خلاصه مشکلات این فرد بقدری زیاد می شود که باعث می شود این استعفا بدهد . بعد هم به یکی از کارخانجات رفته و در آنجا شروع به کار می کند حقوقش که هم مشخص است حقوق بالائی است دیگر استراحت هم می کند و در رفاه به سر می برد و ماموریت هم ندارد . بعد از دوسال ، حدود یک ماه پیش این شخص آمده بود پیش ما و با برادر ایزدی جمع بودیم و داشتیم با هم صحبت می کردیم . این فرد در این دوسال بسیار رنجور و لاغر مردنی شده بود . می گفت : ما الان در زندگی خودمان و در محیط خانواده خودمان هیچ برکتی احساس نمی کنیم . الان مدتی است که خانم من این قدر به من فشار می آورد که پاشو برو داخل سپاه هر جائی بروی می آیم و هر جای منطقه هم که تو را بفرستند من هم می آیم . برو که ما از این عذاب و از این رنج بیاییم بیرون . زمانی که این برادر می خواست از سپاه برود من به او گفتم برو فکر کن ، الان گرم کاری و هیچی نمی فهمی . اگر استعفا بدهی بعد از دوسال دیگر خواهی آمد که دیگر جیا تو در اینجا نخواهد بود . سپاه متعلق به مردم انقلابی ایران و خانواده شهدا است . چهار پنج سال در سپاه زحمت کشیده ای چهار ، پنج سال خونها بغل پایت ریخته است این کار آینده بسیار بدی دارد . این کار ممکن است که وضع فعلی تو را بطور قطعی حل بکند . ولی در آینده تو نا امید و فردی بیچاره و بسیار ضعیفی خواهی بود .
**************

ما در رابطه با جنگمان با انگیزه می جنگیم . ما می دانیم که یک زمان بایستی با این جنایتکاران و ستمگران می جنگیدیم . ولی چه بهتر که الان خوشان حمله را شروع کردند و ما بایستی اینها را سر جای خودشان بنشانیم . این یک چیز مسلمی است که ما در رابطه با جنگمان هیچ صلحی را نمی توانیم قبول بکنیم و بایستی جنگ را ادامه داده و آن را به پایان برسانیم هر چند که ادامه جنگ به نفع ما نباشد . در رابطه با پیروزی و شکست ما در این جنگ این مطرح است که اگر شکست بخوریم چه خواهد شد و اگر پیروز شویم چه می شود اگر شکست بخوریم که هیچ وقت نخواهند گفت ایران شکست خورد بلکه حتما خواهند گفت اسلام شکست اگر پیروز شویم حتما خواهند گفت که آمریکا و شوروی و صدام شکست خوردند و اسلام پیروز شده است .
**************

خداوند را باید واقعا شکر کرد که ما چقدر پیشرفت کرده ایم و اسلام توانسته تا اینجا خودش را به جهان و به مستضعفین و محرومین جهان نشان داده و برای آنها قوت قلبی باشد که شما هم حرکت کرده و به این نحو دشمن را از پای در بیاوریم خداوند در سوره آل عمران آیات عجیبی را تعقیل می دهد و ما را به آن متوجه می سازد . برادرها به معنای این آیه که می خوانم گوش بدهند و ببینند که خداوند در اینجا چقدر به ما نصرت داده و ما را کمک کرده است : و الذکروا اذانتم قلیل مستضعفون فی الارض تخافون ان یتخطفکم الناس فاولکم و ایدیکم به نصره و رزقکم بین الطیبات لعلکم تشکرون یعنی به یاد آورید زمانی را که شما تعداد قلیل و اندک بودید در زمین و در مقابل تعداد زیادی دشمن ضعیف بوده و ترس داشتید از هجوم مردمان مشرک . پس به شما پناه دادیم و به شما نیرو عطا کرده و به شما نصرت و یاری عطا کردیم و مهمات و غنایم و روزی به بر گردد و مجددا بدست نیروهای انقلابی و اسلامی بیفتد . ولی می بینیم که رهبر آن جائیکه بایستی از خودش قدرت نشان می داد و حرکت نشان می داد به مردم چه فرمود و دیدیم که مردم چه کردند . مردم پا برهنه و با چوب به امام فرموده بود جامعه عمل بپوشانید که در این راه همه با یکدیگر هم پا بودند و همین کار را هم کردند این همه راه آمدند پیاده هم آمدند ، وسیله هم نداشتند ، اسلحه هم نداشتند ،‌با همان نیستی که باعث شد تکلیفشان را عرض کنند آمدند و پیروز شدند .
**************

ما بایستی توجه داشته باشیم که رهبرمان تا به اینجا با شیوه اسلامی پیروز شده است . ما هم بایستی آن شیوه و آن طرح را دنبال بکنیم تا اینکه بتوانیم برای رهبرمان افرادی باشیم که رهبر بتواند به رهبری خودش ادامه بدهد . اگر ما انسانهایی بز دل و افرادی ترسو باشیم و از هر چیزی زود برنجیم و عقب گرد و عقب نشینی بکنیم خب ! مشخص است که رهبر نمی تواند راهش را به پایان برساند . امروز زمانی رهبر می تواند راه اسلامی را به پایان برساند که نیروهای قوی ،‌شجاع ،‌با ایمان و با تقوا در اختیار داشته باشد که الحمد لله امروز می بینیم که در جبهه و پشت جبهه ها این نیروها وجود دارد و هر زمان که امام و رهبر برای جنگ و برای انقلاب اسلامی احساس خطر می کنند . افرادی هستند که چطور قدم برداشته و پیشگام می شوند و پیش مرگ در همین کردستان بود که سال 58 رهبر از مردم کمک خواست و مردم لبیک گفتند . کردستان داشت سقوط می کرد و هیچ کس باورش نمی شد که کردستان به حالت اولش برگردد و مجددا بدست نیروهای انقلابی و اسلامی بیفتد . ولی می بینیم که رهبر آن جا ئیکه بایستی از خودش قدرت نشان می داد و حرکت نشان می داد به مردم چه فرمود و دیدیم که مردم چه کردند . مردم پا برهنه و با چوب به امام فرموده بود جامه عمل بپوشانید که در این راه همه با یکدیگر هم پا بودند و همین کار را هم کردند این همه راه آمدند پیاده هم آمدند ، وسیله هم نداشتند ، اسلحه هم نداشتند ، با همان نیستی که باعث شد تکلیفشان را عوض کنند آمدند و پیروز شدند .

آن جوری که امروز به نظر می رسد و ما به عنوان یک سؤال و به عنوان یک اتفاق از خودمان سوال می کنیم این حرکتها و این حوادثی است که امشب در کشور دارد اتفاق می افتد حوادث خوب، ارزنده و جالبی که روز به روز بطور بی نظیری در جبهه هایمان و کشورمان مشاهده می کنیم. ما هیچ وقت به نظرمان نمی رسید که در جبهه ها پاسخ رزمندگانمان، آنقدر ارزنده و نیرومند باشد که ارتش مدرن و مجهز شده عراق را از پای در آورد .
**************
می خواهم یک تشویق و یک ترغیبی هم در این اردوگاه از همه آنهایی که زحمت کشیدند در اردوگاه، که از طریق مسئولین استان پیگیری شدو این اردوگاه برقرار شد من این را خواستم که در جای دیگر عرض بکنم، با برادران رادیو و تلویزیون هم صحبتی شد. ما که کاری نکردیم، ما فقط نگاه می کردیم و فقط این برادران بودند که واقعا زحمت کشیدند در اینجا، واردوگاه را به سروسامان رساندند. با جلساتی که در خراسان می شد، پیگیریهایی که می شد. فکر می کنم که کار بسیار ارزشمند و ارزنده ای این برادران در این اردوگاه انجام دادند که تقدیر و تشکر باید خدا بکند . رزمنده ها هم با یک رضایت خوبی این کار را استقبال کردند و بنده از جانب همه رزمنده هایمان به این برادران احترام می گذارم، رضایت خودمان را اعلام می کنیم، انشاء الله که این کارها در همه جا تداوم داشته باشد، چون ما در آینده بیشتر با این اردوگاهها مواجه خواهیم شد؛ بیشتر با این مسائل مواجه خواهیم شد خوب است که این کارها تداوم داشته باشد نقاط ضعف این مرحله اول گرفته شود نقاط قوتش هم بررسی شود و تا دفعات دیگر اردوگاههای مجهز تر و بهتری انشاء الله به وسیله همین افراد بوسیله همین اکیپها زده بشود. باز من از جانب همه ی برادران به شما برادران عزیز خوش آمد می گویم از طرف خودم و همه رزمندگان این اردوگاه و تیپ.
**************

بگوئید زودتر بیایند خوشان را تسلیم بکنند ،‌زودتر بیایند اینجا اسلحه هایشان را بدهند، ما هیچ کاربا اینها نداریم، حتی وقتی اینها می آیند، می گوییم خیلی خوش آمدید، ما خیلی خوشحال شدیم که شما فهمیدید، جمهوری اسلامی را درک کردید، حکومت الله را درک کردید. این است که شما با اینها بهتر رابطه دارید .
**************

دشمن الان در ناتوانی بسر می برد و ما در یک وضع بسیار جالب، همیشه در حال آماده باش، همیشه در حال آموزش و سازماندهی . روحیه های رزمنده های ما هم که هیچ وقت فروکش نکرده. حتی روحیه همه ما بالا رفته، نسبت به جنگ و نسبت به وضعیت سیاسی جنگ. همه اینها را ما می بینیم هر روز، در ‌اخبار رادیوها می بینیم که چقدر رزمنده ها، هجوم می آورند به سمت جبهه ها به سمت سازمانها، سمت لشگرها و تیپها. این همان چیزهای است که ما عیناً با چشمان می بینیم .
**************

خودم به برادر ها گفتم که این صندوق ها را بیاورند تا خودمان مطالعه بکنیم. صندوقهای پیشنهادات و انتقادات که خیلی چیزها دستمان آمده، ولی بعضی از برادرها یکسری چیزهایی نوشتند مثلا برای کار در روستاها، که چرا این طوری برخورد می کنید ؟ بزنید، بکشید، فلان بکنید، به ما اینطور چیزها را یاد داده بودند؛ ولی خوب اینطور چیزها را ننویسید . حالا ما میخواهیم که انتقاد ،‌پیشنهاد بنویسید ،‌بزنید ،‌بکشید که کار صدام بوده که کشته ولی آن با همان ، پیش نیفتاده این است که یکسری چیزهای بهتری بنویسید که ما استفاده بکنیم .

به برادرانی که زمان خدمتشان گذشته بایستی عرض بکنم که من خودم به این نتیجه رسیدم که برادران مشمول نباید 18 ماه بیشتر خدمت کنند، ولی گاهی ضرورت پیش می آمد مثل آماده باش هایی که می زدیم. عده ای از برادران آمدند پیش ما، نشستیم با هم صحبت کردیم که ما نیاز داریم. برادران حرکت کردند این باعث شد که ما بیشتر به برادران مشمول علاقه مند شویم و در کنار یکدیگر به انجام ماموریت خودمان بیشتر امیدوار بشویم. این خیلی امیدوار کننده بود برای ما، که در روحیه برادران پاسدار مشمول، این را دیدیم و از طرفی هم فرماندهان گروهان و گردان، خیلی از شما برادران در جلساتی که با آنها داشتیم تعریف کردند .
**************

X