معرفی وبلاگ
این وبلاگ در راستای ارج نهادن به مقام والای شهدا و جانبازان 8 سال دفاع مقدس ، و همچنین تجدید پیمان با آرمان های گرانقدر رهبر انقلاب اسلامی فعالیت می نماید.
صفحه ها
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1516722
تعداد نوشته ها : 3133
تعداد نظرات : 28
Rss
طراح قالب
GraphistThem241

دولت عراق در وضعیت ملی، پتانسیل لازم را برای ایجاد بحران در منطقه تهدید امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داراست. این نوشتار برآنست تا با یک بررسی تحلیلی به ظرفیتهای بحران سازی عراق و چگونگی آن پرداخته، و سیاستهای ایران را طی سالهای اخیر در ارتباط با عراق مورد بحث و ارزیابی قرار دهد. همچنین استدلال و موافقان و مخالفان برقراری رابطه میان تهران و بغداد را بررسی و نقد نموده و به ترسیم یک وضعیت مطلوب از آینده عراق برای جمهوری اسلامی ایران بپردازد.
سخنان مقامات عراق و بویژه شخص صدام حسین در اواسط تابستان مردادماه سال جاری علیه جمهوری اسلامی ایران و تکرار ادعاها و تهدیدهای گذشته ، این کشور را در کانون توجه مسئولان و همچنین مطبوعات و مردم کشورمان قرار داد. اگرچه گرفتاریها و مشکلات خود ساخته چند سال اخیر عراق، تهدید قریب الوقوع و جدی این کشور علیه ایران را کمرنگ ساخته است، اما بلند به زبان آوردن خوابهای تعبیرنشدنی و رویاهای دست نیافتنی مقامات عراق، همه را متوجه این مار خفته ساخت و ما را بر آن داشت تا بار دیگر و این بار از دیدگاهی جدید، یعنی «آینده عراق» و نظام حاکم بر آن به مسائل عراق بپردازیم.
در این نوشتار ، می کوشیم به دو پرسش، پاسخ دهیم: نخست این پرستش که چرا هنوز دولت عراق را تهدیدی برای امنیت ملی کشورمان و منطقه می دانیم. دیگر اینکه، مناسبترین سیاستی که ایران می تواند در قبال عراق اتخاذ کند چیست.
از این رو در بخش نخست به استعداد بحران آفرینی عراق می پردازیم و بخش دوم را به ارزیابی عملکرد سیاست ایران در برابر عراق اختصاص می دهیم.


استعداد بحران سازی دولت عراق
عراق به عنوان یک منبع تهدید مستمر منطقه ای، که توانایی برهم زدن تعادل و امنیت منطقه را داراست، برای سیاستگذاران ایران اهمیت ویژه ای دارد.
عراق با دارا بودن رژیمی منحصر به فرد، که رکوردار نقض گسترده قوانین بین المللی و حقوق جنگ از جمله سرکوب و کشتار وسیع غیرنظامیان، به کارگیری سلاحهای ممنوعه، بی اعتنایی به تعهدات بین المللی و راه اندازی چندین بحران مهم منطقه ای و بین المللی است ، توان و انگیزه لازم را برای ایجاد بحرانهای جدید دارد.
از نظر توان بحران آفرینی، عراق با برخورداری از بزرگترین ارتش منطقه، نیروی انسانی ماهر و کارآمد و اقتصاد متنوع و با زیر ساخت قابل اطمینان، همواره می تواند به عنوان یک منبع تهدید جدی عمل کند. در حال حاضر و به رغم وارد آمدن پاره ای لطمات و ضربات اساسی بر پیکر توان نظامی عراق، این کشور با در اختیار داشتن 55 لشکر رزمی و حدود 5500 دستگاه تانک، هزاران فروند موشک و صدها فروند هواپیمای نظامی می تواند امنیت هر کشوری را در منطقه به خطر اندازد. اگرچه یک دهه تحریمهای بین المللی و بمبارانهای سنگین آمریکا و متحدانش به بسیاری از تاسیسات حیاتی و صنعتی عراق لطمه جدی وارد ساخته، اما عراق با برخورداری از ذخایر عظیم نفتی»، آب و زمین کشاورزی فراوان و مرغوب، منابع معدنی و طبیعی قابل توجه و بندرها و راه های تجارت مطلوب، همچنان توان پشتیبانی هر بحران جدیدی را داراست. این عوامل، که این کشور را به رغم یک دهه تحریم خردکننده بین المللی سرپا نگاه داشته است، دست حکمرانان بغداد را برای ایجاد بحرانهای دیگر باز می گذارد.

از نظر نیروی انسانی کارآمد نیز علاوه بر بالا بردن سطح عمومی باسوادی و ساختار جمعیتی ارن کشور ، که بخش عمده ای از جمعیت آن را جوانان در حال تحصیل تشکیل می دهند، عراق در زمینه های گوناگون بویژه در امور نظامی از متخصصان برجسته ای برخوردار می باشد و تلاش کرده است تا با کاستن از تاثیر وضعیت نابسامان فعلی بر زندگی و فعالیت این دسته از متخصصان از خدمات آنان بهره گیرد. برای مثال به رغم وضعیت سخت اقتصادی و تهدیدهای همه جانبه، عراق همچنان یازده تن از دوازده متخصص امور سلاحهای میکربی خود را حفظ کرده است و قطعاً در صورت نیاز می تواند در حداقل زمان ممکن بسیاری از تواناییهای از دست رفته در خلال خلع سلاح این کشور از سوی مبارزه ملل متحد را دوباره بازسازی کند.

نظام حاکم بر عراق افزون بر توان تهدید کنندگی، انگیزه لازم را نیز دارد. بخشی از این انگیزه بحران سازی ناشی از ویژگیهای شخصیتی رهبران عراق بویژه شخص صدام حسین است. نهادن نام شخصیتهای بزرگ تاریخی همچون خالدبن ولید، صلاح الدین ایوبی، بخت النصر و برخود، اعدام گسترده افسران بلندپایه مخالف با تصمیمات صدام من جمله حمله به کشورهای ایران و کویت، نواختن سیلی بر گوش شخصیتهای بلندپایه نظامی ـ سیاسی، انجام تبلیغات سنگین و کرکننده و وابسته کردن تمام امور مملکتی به خود از جمله ویژگیهای صدام حسین است که نشان می دهد وی بسیاری از حالات شخصی خود را در تصمیم گیریهای مهم مملکتی دخالت می دهد؛ آن چنانکه برخی تحلیلگران ، توهین ولیعهد کویت به صدام را یکی از دلائل حمله عراق به کویت برمی شمارند. چنانکه گفته شد در نظام حکومتی عراق، عمده تصمیمات اساسی توسط شخص صدام حسین اتخاذ می شود. یکی از مهمترین عوامل جلوگیری از وقوع بحران، عمل عقلایی بازیگر سیاسی و محاسبه هزینه ها و دستاوردهای عمل سیاسی است . اما صدام نشان داده است که در این زمینه فاقد حداقل مهارتها و شایستگیهای لازم است (تجربه دو جنگ بی ثمر به فاصله تنها دو سال). از این رو، باید همواره منتظر بحران سازیهای وی بود.
مشکلات و نارساییهای درونی یکی دیگر از عواملی است که می تواند انگیزه لازم را برای بحران سازی از سوی حکومت عراق فراهم آورد.

به رغم گذشت بیش از هفت دهه از شکل گیری عراق، این کشور هنوز فاقد ملت به مفهوم واقعی است و به قول ملک فیصل (نقل به مضمون) عراق کشوری است که هیچ عراقی در آن زندگی نمی کند(2) و در عمل با گذشت این زمان طولانی هنوز مرزهای مشخص قومی، نژادی، مذهبی، فرهنگی و قبیلگی بین ساکنان عراق پابرجاست و هیچ عاملی نتوانسته است برای این ساکنان پراکنده هویتی واحد به وجود آورد. از آنجا که حکومت بر این جمع پراکنده و غیرهمدل، که تکالیف اجتماعی خویش را با رغبت به انجام نمی رسانند و همواره در صددند تا به طریقی از زیربار آنها شانه خالی کنند، دشوار و طاقت فرساست، حاکمان بغداد، مطابق نظریه معروف فرافکنی هر از چندگاهی با ایجاد بحران خارجی و ایجاد موضوعی برای وحدت، هرچند موقتی جامعه پیرامون آن، سعی می کنند از گسستگی نظام اجتماعی عراق جلوگیری کنند و یا حداقل آن را به تاخیر اندازند.(3)
بلندپروازیهای منطقه ای حکمرانان عراقی از دیگر مواردی است که می توان انگیزه لازم برای بحران آفرینی را فراهم سازد.

تمدن درخشان و تاریخ پرافتخار بین النهرین همواره حکام عراق جدید را تحت تاثیر قرار داده و یکی از وعده های همیشگی حاکمان جدید عراق، رساندن این کشور به سطحی در خور شان تمدنهای آشور، بابل و بوده است و بعید نیست از این پس نیز حاکمان بغداد برای تجدید شکوه پیشین دست به ماجراجوییهای پرهزینه بزنند و مردم عراق و منطقه را به زحمت اندازند.(4)
تاثیرپذیری از القائات و سیاستهای قدرتهای بزرگ، منشا پاره ای دیگر از بحرانهای ایجاد شده توسط دولتمردان عراقی از آغاز پیدایش این کشور تاکنون بوده است. به عقبده بسیاری از تحلیلگران داخلی، مشی خصمانه مقامات عراقی علیه ایران عمدتاً متاثر از سیاستهای استعماری انگلستان در دهه های میانی قرن بیستم، سیاستهای امپراتوری شوروی در دهة هفتاد میلادی و سیاستهای ایالات متحده در دهه هشتاد میلادی بوده است.
با توجه به عواملی که ذکر آن رفت، دولت عراق هنوز هم به عنوان یک تهدید برای امنیت ملی ایران و یا هر کشور دیگری در منطقه (امنیت منطقه ای) مطرح است و توان بحران سازی آن دولت، بدیهی است.


سیاست جمهوری اسلامی ایران در برابر عراق
با توجه به توان و انگیزه فراوان عراق در تهدید همسایگان بویژه جمهوری اسلامی ایران، جا دارد در این مقاله به بررسی و نقد سیاست کشورمان در برابر عمده ترین منبع تهدید منطقه ای خویش یعنی کشور عراق بپردازیم.
معمولاً هر کشوری می تواند به همسایگان خویش هم از جهت تهدید نگاه کند و هم از جهت فرصت. عراق صرف نظر از نوع نظارت سیاسی حاکم بر آن، می تواند کاملاً مورد توجه ایران باشد. عراق پس از کشور ما بزرگترین جمعیت شیعه را در خود جای داده و به دلیل وجود اماکن مقدس و قبور امامان شیعه، همواره مورد توجه مردم کشورمان است. عراق به دلیل داشتن سطح اقتصادی مطلوب، همواره بازاری مناسب برای کالاها و خدمات صادره از ایران بوده و در طول تاریخ، دروازه غربی کشور برای ارتباط با جهان عرب و شمال افریقا به شمار می رفته است.(5)
حال با توجه به اهمیت عراق برای جمهوری اسلامی ایران و در عین حال سیاست خصمانه نظام حاکم بر عراق علیه ج.ا.ایران، باید دید مناسبتری سیاستی که می تواند از سوی ما در برابر نظام فعلی حاکم بر عراق اتخاذ گردد، چیست.
در حال حاضر به نظر می رسد نارساییهایی چند در سیاست خارجی ج.ا.ایران در برابر عراق مشاهده می شود که با توجه به اهمیت و حساسیت تحولات و آینده نظام سیاسی عراق برای کشورمان، هرچه سریعتر باید این کاستیها به سامان برسد و از زمان باقیمانده در راستای حفظ و توسعه منافع ملی ج.ا.ایران استفاده مناسب به عمل آید.
کاستیهای سیاست خارجی ج.ا.ایران عمدتاً ناشی از عوامل زیر است:
1-نارسایی در ساختار تصمیم گیری ملی در برابر عراق که این امر به نوبه خود ناشی از پراکندگی، تعدد، تعارض و بخشی نگری نهادهای تصمیم گیرنده و در حوزه عراق است. وجود مراکز تصمیم گیری متعدد و پراکنده، سیاستهای ناهماهنگ و بعضاً متعارض نهادهای مختلف و بخشی نگری و صنفی دیدن مسائل عراق توسط دستگاه های دخیل در مسائل این کشور موجب شده است تا جمهوری اسلامی ایران فاقد سیاستی مشخص و بنیادین در برابر تحولات آینده عراق جلوه کند.
2-نداشتن تصویری دقیق از وضعیت عراق که بخش عمده آن ناشی از نظام سیاسی متصلب حاکم بر عراق و سیطره سازمانهای امنیتی آن بر شئون مختلف جامعه است . البته نداشتن تصویر دقیق از وضعیت عراق منحصر به ج.ا.ایران نیست و حتی ایالات متحده نیز به رغم برخورداری از امکانات فنی مناسب و همچنین خدمات گروههای مختلف امدادی، بازرسی و به اعتراف مقامات رسمی این کشور فاقد چنین تصویری است.(6)
3-نداشتن برنامة زمانبندی شده راهبردی و حتی دیپلماسی مشخص در برابر آینده عراق و چگونگی تعامل با سیاستهای مزبور به منظور کسب حداکثر امتیاز در راستای منافع ملی خود .
این کاستیهای موجود شده است تا ج.ا.ایران به رغم صرف بیشترین هزینه، دستاورد چندانی از تحولات عراق حاصل نکرده باشد.
در همکاری با رژیم حاکم بر عراق ما به منافع مشخصی دست نیافته ایم. به رغم هزینه سیاسی سنگین ارتباط با عراق و متهم شدن به همکاری در قاچاق نفت این کشور فروش کالاهای مورد تحریم به آن و ترسیم چهره ای نامطلوب از کشورمان نزد سازمانهای بین المللی، ما همچنان از دستیبابی به بازار پرسود عراق محروم هستیم و رژیم بغداد به رغم عقد قراردادهای چند ده میلیارد دلاری با کشورهای اروپایی، چین، روسیه و حتی ایالات متحده حاضر به واگذاری سهمی به ج.ا.ایران نشده است و ارتباط اقتصادی ما با این کشور منحصر به واردات کالاهای بی کیفیت و خروج اجناس یارانه ای همچون سوخت و دارو باقی مانده است.
از نظر نظامی و امنیتی نیز ما مجبوریم همچنان هزینه سنگین آماده نگهداشتن نیروهای نظامی خود به دلیل عدم انعقاد قرارداد صلح با این کشور را متحمل شویم و از سوی دیگر همواره در معرض تعرض گروه های مسلح حامی این کشور قرار گیریم.
ما نه تنها از همکاری با رژیم عراق دستاورد مشخصی نداشته ایم که از مخالفت و رویارویی با آن نیز نتیجه ملموسی همچون روی کار آوردن نظام سیاسی همگون و مسالمت جو، استفاده از امتیازات همکاری با سایر کشورهای مخالف نظام سیاسی حاکم بر عراق و وادارسازی رژیم بغداد به اعطای امتیازات سیاسی، اقتصادی و امنیتی به دست نیاورده ایم.
در مورد چگونگی تعامل با نظام سیاسی حاکم برعراق دو دیدگاه عمده وجود دارد: عده ای قائل به ضورت همکاری با رژیم فعلی حاکم بر عراق هستند و گروه دیگر ترجیح می دهند نظام کنونی عراق تغییر یابد چون آن را فاقد ابتدایی ترین شرایط ضروری برای بنا نهادن همکاری مطمئن و دوجانبه می دانند. هریک از این دو گروه دلایل خاص خود و البته قابل اعتنایی نیز دارند.

مخالفان تغییر نظام سیاسی عراق معتقدند در حال حاضر با توجه به در اختیار نبودن اهرمهای لازم به منظور روی کار آوردن نظام سیاسی مطلوب، قطعاً نظام سیاسی جایگزین رژیم فعلی متمایل به قدرتهای مؤثرتر در صحنه عراق بویژه ایالات متحده آمریکا خواهد بود و از آنجا که چنین رژیمی از یک سو به دلیل غربگرا بودن با نظام ارزشی حاکم بر ج.ا.ایران تعارض خواهد داشت و از سوی دیگر با توجه به همانندی کلی آن با نظام فعلی عراق (یعنی دست بالا داشتن سنی های ملی گرا) از جنبه قومی و تعصبات ملی نیز مشکلات دیرین بین دو کشور باقی خواهد ماند، در مجموع نه تنها روابط بهتری با ج.ا.ایران نخواهد داشت بلکه به دلیل افزوده شدن زمینه های تعارض، دشمنی آن افزونتر خواهد شد. قائلان به این دیدگاه معتقدند با توجه به خصومت رژیم فعلی حاکم بر عراق با آمریکا و رژیم صهیونیستی امکان همکاری با آن بیشتر از نظام جایگزین احتمالی خواهد بود.

این گروه همچنین اعتقاد دارند با توجه به اینکه اگر بین دو کشور همسایه روابط دوستانه و مسالمت آمیز وجود نداشته باشد، بهتر است کشور رقیب فاقد ثبات اقتصادی، سیاسی و نظامی و در حدی ضعیف باشد که توان تهدید همسایگان را نداشته باشد و نظام سیاسی کنونی عراق دارای چنین وضعیتی است.
اما گروه دوم قائل به ضرورت تغییر نظام سیاسی حاکم بر عراق، و معتقد است اولاً بخش عمده ای از مشکلات موجود در روابط دو کشور ج.ا.ایران و عراق، ناشی از ویژگیها و تمایلات شخصی صدام حسین رئیس رژیم فعلی است. ثانیاً با توجه به وقوع جنگ طولانی، خونین و همراه با وحشیگریهای بی مانند از سوی رژیم صدام، مردم ایران هیچگاه با رضا و رغبت تن به همکاری با این رژیم نخواهند داد. ثالثاً رژیم صدام فاقد مشروعیت بین المللی است و با توجه به فشارهای وارده، دیر یا زود چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، سرنگون خواهد شد. رابعاً با توجه به مشکلات داخلی، رژیم بغداد دیر یا زود برای رهایی از فشارهای داخلی دست به بحران سازی خواهد زد و قطعاً نوک پیکان تهدید خود را متوجه کشوری خواهد ساخت که از کمترین حمایت بین المللی برخوردار است و سخنان اخیر مقامات عراقی می تواند شاهدی بر این مدعا باشد. بنابراین همکاری و همزیستی ج.ا.ایران با رژیم فعلی عراق نه ممکن است و نه مطلوب، لذا فارغ از ماهیت جایگزین، مصلحت کشور ما در تغییر هرچه سریعتر نظام فعلی عراق است.
اما در مورد وضعیت مطلوب برای جمهوری اسلامی ایران باید گفت بطور طبیعی مطلوبترین وضعیت برای ج.ا.ایران روی کارآمدن نظام سیاسی همگون و دوست در عراق است که با توجه به فراوانی بیش از 55 درصدی جمعیت شیعیان و انسجام کم و بیش قابل قبول گروه های شیعی طرفدار ج.ا.ایران مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی سایر کشورها چنین تحولی باید از درون و بدون دخالت طرفهای خارجی صورت استعداد بحران آفرینی دولت عراق و سیاستهای ج.ا.ایران پذیرد.(7)

در صورت عدم تحقق چنین مطلوبی می توان به نهادینه شدن حضور شیعیان در ساختار تصمیم گیری و ارکان حاکمیت عراق نیز بسنده نمود. قطعاً حضور پررنگ و مؤثر شیعیان در ارکان حکومتی از استمرار سیاستهای خصمانه رژیم عراق علیه ایران جلوگیری خواهد کرد. تحقق این مهم منوط به تغییر رژیم عراق نخواهد بود اما سابقه عملکرد حزب بعث تا حد زیادی این امید را کمرنگ می سازد.
در صورت عدم امکان تحقق این خواستها و روی کار آمدن دولتی با ثبات و مقتدر در همسایگی کشورمان، که در ضمن سیاست مثبت و سازنده ای در برابر ج.ا.ایران داشته باشد، برای ما صدام ضعیف که فاقد اعتماد به نفس، ابزارهای تهاجمی، مشروعیت بین المللی و حمایت داخلی باشد بهتر است تا رژیمی وابسته که زنجیره همکاری کشورهای ترکیه و اسرائیل را در مرزهای غربی کشورمان کامل کند.


نتیجه گیری
از مجموع مطالبی که گفته شد، روشن می گردد که نوع رژیم سیاسی حاکم بر عراق و شیوه تصمیم گیری سیاسی آن، سابقه عملکرد و رفتارهای خارجی و داخلی آن، قدرت نظامی موجود آن، توان بازسازی و تولید مجدد سلاحهای از دست رفته و یا از کار افتاده ، و انگیزه های موجود در میان سران حکومت، همه و همه عراق را مستعد ایجاد بحرانی جدید در سطح منطقه ای می سازد. از این رو، هنوز هم در لیست تهدیدات امنیت ملی کشورمان، دولت عراق جایگاه خاصی دارد.
سیاستهای جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل برخی عوامل داخلی و خارجی از هماهنگی و انسجام لازم برخوردار نبوده است. ضرورت اتخاذ سیاستهای هماهنگ و همسویی نهادهای دخیل در امر عراق در محاسبه هزینه و سود در روابط با عراق مسائلی است که باید در این رابطه به آنها توجه شود.


-
پاورقی ها
(1) امیردریابان علی شمخانی وزیر دفاع ج.ا.ایران می باشند و از همکاری برادر مرتضی شمس که نگارنده را در تدوین این مقاله یاری دادند تشکر می شود.
(2) با توجه به کم بودن هزینه استخراج نفت در عراق، ارزش منابع نفتی این کشور مضاعف است. لازم به یادآوری است که نفت عراق از نظر کم بودن هزینه استخراج در جهان مقام نخست را داراست.
(3) Edmund Ghareeb, The Kurdish Question in Iraq , Syracuse University Press, 1981,p.16.
(4) برای مطالعه بیشتر در این مورد ر.ک به:
ـ محمود سریع القم، تبیین مبانی سیاست خارجی عراق، «فصلنامه خاورمیانه، سال دوم، شماره 2، تابستان 1374.
ـ داریوش اخوان زنجانی، «اثرات متقابل ساختارهای داخلی و بین المللی : تحقیقی پیرامون علل تجاوز عراق به کویت»: اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 108-107 ، سال دهم مرداد و شهریور 1375.
ـ جهانگیر کرمی، «شروع جنگ تحمیلی از نگاه توسعه سیاسی»، فصلنامه سیاست دفاعی، شماره 19، سال پنجم، شماره 3، تابستان 1376.
(5) Iraq: A country Study, By H. C. Metz, (Washington D.C. 1990) ,p.121.
(6) برای مطالعه بیشتر در این رابطه ر.ک به:
-Stephen Zunes, Confrontaion with Iraq: A Bankrupt U.S. Policy , Middle East policy, June 1998.
(7) سناریوهای مختلف در مورد آینده عراق»، در نامه پژوهشکده شماره 14، پژوهشکده علوم دفاعی دانشگاه امام حسین(ع)، ص 3-1.


دسته ها : سایر مقالات
1389/6/21
X