وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
الله اکبر ، اشهد ان لا اله الا الله - اشهد ان محمداً رسول الله - اشهد ان علیاً حجت الله
خدایا به شکرانة این پیروزی بزرگ ، خوش دارم که هدیه ای تقدیم کنم . اماچیزی جزجان ندارم خدایا، من آمده ام با همة وجودم با قلبم و روحم و آمده ام که خود را قربانی راه تو ( یعنی اسلام ) کنم . تا همة حیات و هستی خود را بشکرانة این پیروزی بزرگ تقدیم کنم .
خدایا حمد و ثنا مخصوص ذات احدیت تواست اگر حمدی باید تو را سزاوار است و اگر کرنشی باید تو را سزاوار است و اگر عشقی است عاشق تو شدن برتر است و اگر خلوتی باید ، خلوت با تو زیباترین ساعتهاست و اگر زنجیرو طوق بندگی باید ، بندة مولا شدن زیبنده تر است و اگر لب فرو بستن سزاست در برابر اوامر مولا مهر سکوت بر لب نهادن زیباتر است و اگر تحمل رنج و مصائب برازندة مومن است رنج بندگی کشیدن برتر است . خدایا زبانم راست گوئی همچون ابوذر و سلاحم را برنده و کوبنده همچون مالک اشتر بر قلب دشمن و استقامتم را در مقابل دشمن همچون میثم تمار ساز که اگر زبانم را از پشت بیرون بیآورند دست از خمینی بر ندارم و هدفم از رفتن به جبهه این بود که اولاً خدمتی به اسلام و بعد به فرموده امام لبیک گفته که میفرماید: مسئله ی اصلی جنگ است .و من هم تمام مسائل و مشکلات را زیر پا گذاشتم ، خدایا به من کمک کن که در این دانشگاه بزرگ علم و ادب اسلامی موفق شوم که جز این چیزی نمی خواهم .
سفارش می کنم قدر این انقلاب و جمهوری اسلامی را ارج نهید و هر چه در توان دارید در راه اعتلای آن نثار کنید قدر این رهبر را بدانید که خیر و صلاح و سعادت بشریت در پیروی از روحانیت است .
در روزگار نه چندان دور که ظلمت دیوارهای شهرمان را فرا گرفته بود و نیزه های ستم در فصا می بارید و من و تو از هر سو آماج رگبار تیر جفا می گشتیم ، به همت آن والا مرد تاریخ و آن پارسای پیر و آن پدر مهربان امت و آن اندیشة زلال اسلام، آن فریادگر خروشان قرن رها شدیم و به پرواز در آمدیم و دستمان برای همیشه در هم قفل شد " متحد شد" و چشمانمان یک هدف را دید.
رهبرش را خوب شناخت دشمن را آگاهانه پیدا کرده وسلاحمان را بر قلب خبیث و جرثومه کثیف آن نشانه رفتیم .من و تو پاسدار شدیم نه پاسدار او ، پاسدار حریم مکتب او ، نه پاسدار که پیشگامی برای حراست از فرمان او ، پاسدار همة قابیلیان تاریخ ، و اینک هیبت و عظمت اندیشه و صلابت اوست که دشمن را در خانه اش به لرزه انداخته است و آن نیست مگر به همت آن پیر دوران، آن نیست جز به قیادت آن چشم همیشه بیدار ملت اسلام ، آن نیست جز حلقة اتصال ما به عرشة توحید الله اکبر از این همه خروش مقدس ، پاسدار قرآن هستم برای اینکه اندیشه ام باز تابی از کتاب انسان است . پاسدار قرآنم چون از حریم مکتبم با خون سرخ خویش حمایت می کنم،پاسدار قرآنم چون به تمامی جان میکوشم تا کتاب خداوند را سر لوحة عمل انسان گردانم وراه ملتها را گشایم و آن هم به همت خدادادی و دلیرخدادادی است.در این راه قطعه قطعه و شهید خواهم شد و از شهادت باکی ندارم که آرزوی من است. معشوق محبوب من است ، و برای همیشه در تاریخ حضور خواهم یافت و دیگر نخواهم مرد . سلام مرا به رهبر عزیزم برسانید و بگوئید تا آخرین قطره خونم سنگر اسلام را ترک نخواهم کرد و با خداوند پیمان می بندم که در تمام عاشوراها و در تمام کربلاها با حسین همراه باشم و سنگر او را خالی نکنم تا هنگامی که همة احکام اسلام را در زیر پرچم اسلامی امام زمان ( عج) به اجرا در آید .
ای منافقان و ای سنگ اندازان سد راه انقلاب ، آیا هزاران هشدار و کرامت و معجزه در این انقلاب شما را هشیار نکرده ، تا کی می خواهید از امام و اسلام محروم باشید . بس کنید و به سیل خروشان انقلاب بپیوندید والا از وی عدل الهی و عذاب دوزخ در انتظارتان میباشد .
مادرم و پدرم ، از غیبت کردن بپرهیزید که خداوند می فرماید غیبت کردن از زنا بدتر است آیا حاضری گوشت برادر مرده ات را بخوری ( البته کراهت دارید ) انشاء الله که شما جزء این دسته برادران وخواهران نباشید .
مادرم ، درود و رحمت خدا بر تو و بر مادرانی چون تو که تمامی فرزندانت و حتی همسرت را برای رضای خداوند حنان و منان به جبهه های حق علیه باطل و کفر فرستادی ، رحمت خداوند بر تو و شیر پاکت ، که این چنین پروریدی . مادر اگر زمزمه ها و شعر ها و نجواهای شما در سر گهواره ها نبود اگر تمرین و تکرار به خواندن نماز نبود، اگر فرستادن به مکتب و آموزش قرآن و اصرار در خواندن آن نبود اگر آموزش اولیه شما نبود ، ما هرگز این نبودیم که هستیم . خدا بر شما منت نهاد و در مسیر حق قرارتان داد ، در زمانی که حقیقتها بر مردم پوشیده بود .
مادرم ، مهربان مادرم ، وصیتم به تو این است که فرزندانت را آنچنان تربیت کن که فقط در راه الله بروند و بدان که اجر تو بیشتر خواهد بود و خداوند هر کس را که دوست می دارد و می خواهد به او کرامت کند و ترفیع درجه ای بدهد او را با سختیها از قبیل نقصان مال ، یا مریضی یا با گرفتن عزیزی و یا چیزهای دیگر ، او را می آزماید .
مادر، امیدوارم که ما جزء اولیاء الله باشیم و از این امتحان رو سفید در آئیم و تو هم نزد پروردگارت سر بلند باشی و در اینگونه امتحانها موفق باشی .
پس چندان ناراحت نباش و با خدا باش که خدا هم خود صبر می دهد. گریه ات طوری فاش و در محلی نباشد که دشمن را شاد کند .
پدرم در راه الله اسماعیلهایت را آماده کن ،مبادا اگر فرزندت در راه الله حرکت کرد و شهید شد غمی به دل و چهرة مردانه ات بنشیند، شاداب باش و بدان که شهادت یکی از اعضای خانواده باعث سربلندی و عزت و شرف خانواده ، بلکه اسلام می گردد .
و اما شما ای برادرانم سعی کنید درک کنید که بقول شهداء در راه خدا شهادت بهترین راههاست .
پوینده و کوشنده در این راه باشید و الا پشیمان می شوید . اسلحه من و دیگر مجاهدان راه خدا در دستان شما ست مبادا بر زمین بگذارید . استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه بیاد خدا باشید و در راه خدا قدم بردارید و هرگز دشمنانتان بین شما تفرقه نیاندازند و شما را از روحانیت متحد جدا نکنند که اگر چنین کردند روز بد بختی مسلمانان و روز جشن ابر قدرتهاست و بدانید خدا در همه حال حاضر و ناظر بر اعمالتان می باشد. اگر کاری رضایت او را فراهم می کند انجام دهید والا خیر .درآماده شدن زمینه حکومت مهدی"عج"باشید مبادا حضرت قیام کند و گردنمان را بزند .
خواهرانم ، میخواهم که همچون زینب باشید و او را بشناسید و مقلدش باشید و تحمل و صبرش را در مصیبت به بزرگی کربلا ، که جلوی چشمش اتفاق افتاد را، سرمشق خود قرار دهید. با حفظ عفت ونجابت و حجاب خود از او رهنمود بگیرید .

و سخنی هم با دوستانم بگویم :
حضورتان را در جبهه های حق علیه باطل ثابت نگه دارید و در امام بیشتر دقیق شوید و سعی کنید عظمت او را بیابید و خود را تسلیم او نمائید و صداقت و اخلاص خود راهمچنان حفظ کنید . اگر فیض شهادت نصیبم گشت آنانکه پیرو خط سرخ امام خمینی نیستند و به ولایت او اعتماد ندارند بر من نگریند و بر سر جنازه ام حاضر نشوند . از همة دوستانم می خواهم که به ریسمان متین خدائی چنگ زنید و از تفرقه بپرهیزید وگرنه مدیون خون شهدائید و آن بر سر شما خواهد آمد که یزیدیان بر شما حاکم باشند .دوستانم محبت ، صفا و صمیمیت و اخلاص و دعا را فراموش نکنید . هر هفته و یا هر ماه به منزلمان سر بزنید . دوستان خوبم اگر شما را ناراحت کردم مرا ببخشید اگر من شهید شدم هیچ نگران نباشید و دعا کنید که خدا این قربانی را از شما قبول کند با خندة خود مرا شاد و دشمن را نگران سازید .
هر شب جمعه به دیدارم بیائید و ببینید که آخر راه مردن است و به کارهای زشت و ناپسند دست نزنید. بیائید و ببینید مرگ هست مال دنیا رفتنی است ، بیائید و برای آخرت خود چیزی آماده سازید . والسلام علیکم و رحمه الله –علی رضا کشاورزیان