بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان محمد رسول الله، اشهد و ان علیا ولی الله، اشهدا من خمینی روح الله
حمد و سپاس خدای بزرگ و رحیمی را که به احسن تقویم خلق نمود و بر ما منت نهاد و نیک امانتی سپرد ما را به سنگینی سموات و الارض، همان خدای که انسان را عقل و اراده و ایمان بخشید که معرفت پیدا کند، انتخاب خود را مردانه بایستد.
حمد خدایی را که راهنما و امام بزرگ به ما ارزانی داشت که از تاریکی ها به صراط مستقیم هدایت نماید و حمد رحیمی و غفاری را که همه امیدم به اوست که مرا که غرق گناهم ببخشاید و صلاحیت و شایستگی شهادت را به ما عطا کند و در زمره شهدایش قرام دهد، انشاالله.

اما بعد ای پدر و مادر مهربان این سخن خدا در قرآن است:
ای کسانی که ایمان آورده اید، آیا شما را به تجارتی سودمند که از عذاب دردناک آخرت برهاند دلالت کنم؟ به خدا ایمان بیاورید و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنید، این کار از همه چیز برای شما بهتر است اگر بدانید. گناهانتان را می آمرزد و در بهشتی که در زیر درختانش نهرهایی آب گوارا جاریست داخل گرداند و منزلهای نیکو در بهشت عطا می فرماید و این همان رستگاری و فوض عظیم است.
فرزند شما تنها دو جهت و دو مسیر را پیشاپیش خود می بیند، ماندن و به قول امام، زیر بار ذلت منافقین و تجاوز کفار بعثی و استکبار جهانی رفتن را با مجاهده فی سبیل الله نمودن و عاشقانه به لقا الله پیوستن را. غرق گناه ماندن را یا در راه خدا در خون خویش شناور شدن را و برای پاکی و تزکیه خویش در خون غسل کردن را. در انحرافات و بازیهای سیاسی و تهمت‌ها فرو رفتن را یا سرباز خمینی بودن و حسین گونه بودن را. یزدی ماندن را یا حسینی شدن را، کدامین را انتخاب کنم؟ مسلم است که من خود را پیرو ابا عبد الله و قطره ای از دریای امت رسول الله و شیعه و پیرو ولی الله و مقلد روح الله می دانم، هرگز ذلت را نخواهم پذیرفت، چرا که فرزند حسین بودن و زندگی را عقیده و جهاد در راه خدا دانستن، هرگز با ظلم را تحمل کردن و زیر باز ذلت رفتن سازگار نیست و عاشق جز در کوی معشوق نرود و از شکستن سر به دیوار کویش نترسد.
من جایگاه خویش را را در بین دو انگشت امام خویش حسین (ع) در قرآن دیده ام و نمی توانم وصال جاوید خدایی را به دنیای فانی بفروشم و دیرم شود. هر چه زودتر به لقاءالله بشتابم و شهادت را که زیباترین و با صفا ترین راه رسیدن به لقا الله است، برگزیده ام.
پدر و مادر مهربان به من توصیه کردید که ازدواج کنم، من نیز این امر مهم را یک وظیفه شرعی و الهی می دانستم و اکنون نیز توصیه می کنم، ولی اراده ام این است که خطبه عقدم را شهید مظلوم بهشتی بخواند و باید بسوی ایشان روانه شوم، اگر لیاقت رسیدن به خدمت ایشان را داشتم، نیت خود را جامه عمل می پوشم. شاید در مجلس عقد خوانی جایتان خالی باشد. استقامت دیدار خدا را به دنبال دارد. خوش ندارم که گریه و زاری کنید. اگر چه به گفته امام این گریه و زاری ها بوده است که اسلام را نا به حال نگهداشته است. خدا شما را شفا بدهد، انشاالله.
امت شهید پرور ایران امام را آن چنان که شایسته و بایسته و در خور یک امام است، بشناسید. حامی و پشتیبان بی دریغ امام خمینی باشید، همچون گذشته قدر امام، این خورشید درخشانی را که از آسمان ولایت نور می گیرد، بدانید. در صراط و خط امام گام بردارید و بدانید که امام است که ایران را از ظلمت به نور هدایت می نماید. مواظب مسیر و جهت حرکت خود باشید. مبادا از امام خمینی که امام و راهنمای دقتتان است، جلو یا عقب بیفتید و راست روی چپ روی کنید که در ظلمها و مفاسد فرو خواهید رفت.
خواهر و برادر قرآن تلاوت کنید و به کلمه کلمه آن بیاندیشید. بر سیری ظالم و گرسنگی مظلوم سکوت نکنید، حق را بگویید و لو علیه پدرتان و برادرتان و نفستان تمام شود.
به همسایگان نیکی کنید و بدی همسایه را با آنها نگیرید، به ضعفا و مستمندان کمک کنید. بسا نیازمندانی هستند که در مقابل آبرویشان خجالت می کشند بسوی شما دست دراز کنند، آنها را بجویید. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید، اگر کسی از شما انتقاد کرد، دوست شما است و اگر کسی انتقاد نکند به ادامه اشتباهات شما راضی و دشمن شما است. از تهمت و عیب جویی بترسید که من چوبش را خورده ام.
پیروزی نزدیک اسلام را بر تمامی کفر جهانی به امام امت تبریک می گویم.
خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار، از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا . والسلام عبد الحقیر المسکین قنبر آقایی